أربعینات

چهل حدیث های کوتاه با موضوع های متفاوت

أربعینات

چهل حدیث های کوتاه با موضوع های متفاوت

أربعینات

ما قصد داریم شما را با روایاتی از متون دینی واسلامی آشنا کنیم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

1000حدیث در 100 موضوع

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۵۷ ب.ظ

بعد از قرآن مجید که آخرین کتاب آسمانى است ، راهنماى ما سنت رسول اکرم (صلى الله علیه و اله ) و ائمه معصوم (علیهم السلام ) است و این همان دو گوهر ارزشمند است که بعد از رحلت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) به یادگار مانده ، و با چنگ زدن به این دو هرگز گمراه نخواهیم شد. در این باره از طرف پیامبر گرامى اسلام و ائمه هدى صلوات الله علیهم جهت حفظ و نگهدارى و تعلیم و تعلم و عمل به احادیث تاکید بسیار شده و بدان تشویق نموده اند چنان که رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) در وصایاى خود به امیرالمؤ منین على (علیه السلام) مى فرمایند:
یا على ، من حفظ من امتى اربعین حدیثا یطلب بذلک وجه الله عزوجل والدار الاخرة حشره الله یوم القیامة مع النبیین و الصدیقین و الشهدأ و الصالحین و حسن اولئک رفیقا؛
بحار الانوار 2/157/7
اى على : هر کس از امتم چهل حدیث را حفظ کند که به آن وسیله ، رضاى خدا و آخرت را طلب نماید خداوند در قیامت او را با پیامبران ، صدیقین ، شهدا و صالحین مهشور مى نماید و اینان چه خوب رفقایى هستند.
همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمود:
من حفظ على امتى اربعین حدیثا من السنة کنت له شفیعا یوم القیامة ؛
وسائل الشیعه 18/67/58
هر کس براى امتم چهل حدیث از سنت حفظ کند من در قیامت از او شفاعت خواهم کرد.
و در فرمایش امام صادق (علیه السلام) آمده است :
من حفظ من شیعتنا اربعین حدیثا بعثه الله عزوجل یوم القیامة عالما فقیها و لم یعذبه ؛
بحار الانوار 2/153/1
هر کس از شیعیان ما چهل حدیث حفظ نماید خداى عزوجل او را در روز قیامت ، عالم و فقیه مبعوث مى کند و عذابش نخواهد کرد.
این همه انگیزه اى شد تا این حقیر به جمع آورى و دسته بندى یک هزار حدیث در صد موضوع که هر موضوع شامل ده حدیث باشد اقدام نمایم . امید آن است بعد از این مجموعه ، توفیق خدمتى دیگر نصیب گردد.
از خداوند متعال حکیم داناى مهربان ، توفیق درک آیات و احادیث و عمل به آنها را براى خود و دیگران خواستارم .
امیدوارم خوانندگان گرامى حقیر را از انتقادها و پیشنهادهاى خویش ‍ بهره مند سازند.
هادى موحدى
1 - خداشناسى
(1)
امام على (علیه السلام):
ما یسرنى لومت طفلا و ادخلت الجنة ولم أکبر فأعرف ربى عزوجل ؛(1)
دوست ندارم که در کودکى از دنیا مى رفتم و وارد بهشت مى شدم و بزرگ نمى شدم تا پروردگارم ، عزوجل ، را بشناسم .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أفضل الاعمال العلم بالله ان العلم ینفعک معه قلیل العمل و کثیره و ان الجهل لاینفعک معه قلیل العمل و لا کثیره ؛(2)
بهترین اعمال ، خداشناسى است ، زیرا با وجود علم و معرفت ، علم ، کم یا زیاد تو را سود مى بخشد اما با وجود نادانى (نسبت به خدا) عمل ، نه اندکش تو را سود مى بخشد و نه بسیارش .
(3)
امام على (علیه السلام):
ولو ضربت فى مذاهب فکرک لتبلغ غایاته ما دلتک الدلالة الا على أن فاطر النملة هو فاطر النخلة لدقیق تفصیل کل شى ء و غامض اختلاف کل حى و ما الجلیل و اللطیف و الثقیل و الخفیف و القوى و الضعیف فى خلقه الا سوأ؛(3)
اگر راههاى اندیشه ات را در نوردى تا به پایانه هاى آن رسى ، هیچ دلیلى تو را جز به این رهنمون نشود که آفریننده مورچه همان آفریننده درخت خرما است و این به سبب دقت و ظرافتى است که جداسازى هر چیزى از چیز دیگر و پیچیدگى و تنوعى است که در هر موجود زنده اى به کار رفته است موجودات بزرگ و کوچک ، سنگین و سبک و نیرومند و ناتوان ، همگى در آفرینش براى خداوند یکسانند.
(4)
امام رضا (علیه السلام):
انما قلت اللطیف ، للخلق اللطیف و لعلمه بالشى ء اللطیف ألاترى الى أثر صنعه فى النبات اللطیف و غیر اللطیف و فى الخلق اللطیف من أجسام الحیوان من الجرجس والبعوض و ما هو أصغر منهما مما لایکاد تستبینه العیون بل لایکاد یستبان لصغره الذکر من الانثى والمولود من القدیم فلما رأینا صغر ذلک فى لطفه ... علمنا أن خالق هذا الخلق لطیف ؛(4)
گفتم لطیف است ، چون هم موجودات لطیف آفریده و هم به چیزهاى ظریف و ریز آگاهى دارد. آیا نشانه آفرینش او را در گیاهان ظریف و غیر ظریف و در پیکرهاى ظریف و ریز جاندارانى چون کک و پشه و کوچکتر از اینها را نمى بینى که تقریبا به چشم دیده نمى شوند و از بس ریزند و نر و ماده آنها و نوزاد و کهن زادشان از یکدیگر تشخیص داده نمى شوند. پس چون ریزى و ظرافت این چیزها را دیدیم ... پى بردیم که آفریننده این موجودات نیز لطیف است .
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله خلق یوم خلق السماوات و الارض مائة رحمة کل رحمة طباق ما بین السمأ والارض فجعل منها فى الارض رحمة فبها تعطف الوالدة على ولدها و الوحش و الطیر بعضها على بعض و أخر تسعا و تسعین فاذا کان یوم القیامة أکملها بهذه الرحمة ؛(5)
خداوند روزى که آسمان و زمین را آفرید، صد رحمت بیافرید که هر یک از آنها میان زمین و آسمان را پر مى کند و یکى را در زمین قرار داد تا به وسیله آن مادر به فرزند محبت مى کند و حیونات وحشى و پرندگان به یکدیگر مأنوسند و نودونه رحمت را نگه داشته و همین که روز قیامت شود این یک رحمت را نیز بر آنها مى افزاید.
(6)
امام صادق (علیه السلام):
و قد سأله ابن أبى العوجأ: ولم احتجب عنهم و أرسل الیهم الرسل ؟ ویلک و کیف احتجب عنک من أراک قدرته فى نفسک ؟ نشأک ولم تکن و کبرک بعد صغرک و قواک بعد صعفک ... وما زال یعد على قدرته التى هى فى نفسى التى لا ادفعها حتى ظننت أنه سیظهر فیما بینى و بینه ؛(6)
در پاسخ ابن ابى العوجأ که پرسید: چرا خداوند خود را از مردم در پرده داشت و آن گاه پیامبران را سویشان فرستاد؟ فرمود: واى بر تو کسى که قدرتش را در وجود تو نشان داده چگونه خود را از تو پوشیده داشته است ؟ تو را که نبودى پدید آورد، کوچک بودى بزرگت کرد، ناتوان بودى توانایت گردانید... حضرت پیوسته مظاهر قدرت خدا را که در وجود من است و نمى توانم منکرشان شوم برایم برشمرد تا جایى که خیال کردم خداوند بزودى میان من و او ظاهر خواهد شد.
(7)
امام على (علیه السلام):
و لا یعزب عنه عدد قطر المأ و لا نجوم السمأ و لا سوا فى الریح فى الهوأ و لا دبیب النمل على الصفا و لا مقیل الذر فى اللیلة الظلمأ یعلم مساقط الأوراق و خفى طرف الأحداق ؛(7)
شما قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراکنده در هوا و حرکت مورچه برسنگ و خوابگاه مورچگان در شب تاریک بر او پوشیده نیست و محل ریزش برگها و بر هم خوردن پلکها را مى داند.
(8)
امام على (علیه السلام):
... عالم السر من ضمائر المضمرین و نجوى المتخافتین و خواطر رجم الظنون و عقد عزیمات الیقین ...؛(8)
خدا داناست به هر رازى که مردم به دل داشته اند، و به نجواى آهسته رازگویان و به هر گمان که در خاطرى نهفته است و به هر تصمیمى که از روى یقین گرفته شود.
(9)
امام على (علیه السلام):
أعلم الناس بالله أکثرهم له مسألة ؛(9)
خداشناس ترین مردم پر درخواست ترین آنها از خداست .
(10)
امام على (علیه السلام):
ینبغى لمن عرف الله سبحانه أن لا یخلو قلبه من رجائه و خوفه ؛(10)
کسى که خداى سبحان را مى شناسد، شایسته است دلش از بیم و امید به او خالى نباشد.
2 - یاد خدا
(1)
امام على (علیه السلام):
الذکر یونس اللب و ینیر القلب و یستنزل الرحمة :(11)
یاد خدا عقل را آرامش مى دهد، دل را روشن مى کند و رحمت او را فرود مى آورد.
(2)
امام على (علیه السلام):
اذکروا الله ذکرا خالصا تحیوا به أفضل الحیاة و تسلکوا به طرق النجاة ؛(12)
خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگى را داشته باشید و با آن راه نجات و رستگارى را بپیمایید.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من أطاع الله عزوجل فقد ذکر الله وان قلت صلاته و صیامه و تلاوته للقرآن ؛(13)
هر کس خداى عزوجل را اطاعت کند خدا را یاد کرده است ، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
فى قوله تعالى : (لذکر الله أکبر) -: ذکر الله عند ما أحل و حرم ؛(14)
درباره آیه ((یاد خدا بزرگتر است )) -: به یاد خدا بودن در هنگام روبه رو شدن با حلال و حرام .
(5)
امام باقر (علیه السلام):
کأن المؤمنین هم الفقهأ أهل فکرة و عبرة ، لم یصمهم عن ذکر الله ما سمعوا بآذانهم ولم یعمهم عن ذکر الله ما رأو امن الزینة ؛(15)
گویا مومنان همان فقیهان (فرزانگان دین فهم ) و اهل اندیشیدن و پندگرفتن هستند. شنیده هاى دنیوى ، گوش آنها را از (شنیدن ) یاد خدا کر نمى کند و زرق و برق دنیا چشم آنان را از یاد خدا کور نمى گرداند.
(6)
امام صادق (علیه السلام):
قال : أوحى الله عزوجل الى موسى (علیه السلام) یا موسى ، لاتنسنى على کل حال و لا تفرح بکثرة المال ، فان نسیانى یقسى القلوب ، ومع کثرة المال کثرة الذنوب ؛(16)
خداى عزوجل به موسى وحى کرد: اى موسى در هیچ حالى مرا فراموش ‍ نکن و به ثروت زیاد شاد نشو، زیرا از یاد بردن من دلها را سخت مى کند و همراه ثروت زیاد، گناهان زیاد است .
(7)
امام سجاد (علیه السلام):
ان قسوة البطنة و فترة المیلة و سکر الشبع و عزة الملک مما یثبط و یبطى ء عن العمل و ینسى الذکر؛(17)
پرخورى و سستى اراده و مستى سیرى و غفلت حاصل از قدرت ، از عوامل بازدارنده و کنترل کننده در عمل است و ذکر (خدا) را از یاد مى برد.
(8)
امام سجاد (علیه السلام):
یا من ذکره شرف للذاکرین و یا من شکره فوز للشاکرین و یا من طاعته للمطیعین ، صل على محمد و آله واشغل قلوبنا بذکرک عن کل ذکر؛(18)
اى آن که یادش مایه شرافت و بزرگى یاد کنندگان است و اى آن که سپاسگزاریش موجب دست یافتن سپاسگزاران (بر نعمتها) است و اى آن که فرمانبرداریش سبب نجات فرمانبرداران است ، بر محمد و آل او درود فرست و با یاد خود دلهاى ما را از هر یاد دیگرى بازدار.
(9)
امام باقر (علیه السلام):
ذکر اللسان الحمد والثنأ و ذکر النفس الجهد والعنأ و ذکر الروح الخوف والرجأ و ذکر القلب الصدق و الصفأ و ذکر العقل التعظیم والحیأ و ذکر المعرفة التسلیم والرضا و ذکر السر الرویة واللقأ؛(19)
ذکر زبان حمد و ثنأ، ذکر نفس سختکوشى و تحمل رنج ، ذکر روح بیم و امید، ذکر دل صدق و صفا، ذکر عقل تعظیم و شرم ، ذکر معرفت تسلیم و رضا و ذکر باطن مشاهده و لقا است .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یقول الله عزوجل اذ کان الغالب على العبد الاشتغال بى ، جعلت بغیته ولذته فى ذکرى فاذا جعلت بغیته ولذته فى ذکرى عشقنى و عشقته فاذا عشقنى و عشقته رفعت الحجاب فیما بینى و بینه و صیرت ذلک تغالبا علیه لایسهو اذا سها الناس اولئک کلامهم کلام الانبیأ اولئک الابطال حقا؛(20)
خداى عزوجل مى فرماید: هر گاه یاد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در یاد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در یاد خود قرار دهم عاشق من شود و من نیز عاشق او گردم و چون عاشق یکدیگر شدیم حجاب میان خود و او را بر دارم و عشق خود را بر جان او چیره گردانم ، چندان که مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى شود، سخن اینان سخن پیامبران است ، اینان براستى قهرمانند.
3 - رابطه با خدا
(1)
امام على (علیه السلام):
ان العبد اذا اراد ان یقرأ أو یعمل عملا فیقول : بسم الله الرحمن الرحیم فانه یبارک له فیه ؛(21)
هر گاه بنده اى بخواهد چیزى بخواند و یا کارى انجام دهد و بسم الله الرحمن الرحیم بگوید در کارش برکت داده مى شود.
(2)
امام صادق (علیه السلام):
المفوض أمره الى الله فى راحة الابد والعیش الدائم الرغد والمفوض ‍ حقا هو العالى عن کل همه دون الله تعالى ؛(22)
کسى که کارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسایش و خیر و برکت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقیقى کارها به خدا، کسى است که تمام همتش به سوى خدا باشد.
(3)
امام على (علیه السلام):
من أصلح فیما بینه وبین الله أصلح الله فیما بینه وبین الناس ؛(23)
هر کس رابطه اش را با خدا اصلاح کند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله لاینظر الى صورکم و لا الى أموالکم وانما ینظر الى قلوبکم و أعمالکم ؛(24)
خداوند به شکل شما و اموال شما نگاه نمى کند بلکه به دلها و اعمال شما توجه مى نماید.
(5)
امام على (علیه السلام):
طوبى لمن أخلص لله عمله وعمله وحبه وبغضه وأخذه وترکه وکلامه وصمته وفعله وقوله ؛(25)
خوشا به سعادت کسى که عمل ، علم ، دوستى ، دشمنى ، گرفتن ، رهاکردن ، سخن ، سکوت ، کردار و گفتارش را براى خدا خالص گرداند.
(6)
امام على (علیه السلام):
من ترک لله سبحانه شیئا عوضه الله خیرا مما ترک ؛(26)
هر کس به خاطر خداى سبحان از چیزى بگذرد، خداوند بهتر از آن را به او عوض خواهد داد.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اللهم ارزقنى حبک وحب من یحبک وحب ما یقربنى الى حبک واجعل حبک أحب الى من المأ البارد؛(27)
خدایا روزى کن مرا محبت خودت و محبت دوستدارانت را و محبت آنچه مرا به تو نزدیک مى کند و محبت خودت را نزد من از آب خنک محبوب تر گردان .
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لیس من عبد یظن بالله خیرا الا کان عند ظنه به ؛(28)
بنده اى نیست که به خداوند خوش گمان باشد مگر آنکه خداوند نیز طبق همان گمان با او رفتار کند.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من أخلص لله أربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه ؛(29)
هر کس چهل روز خود را براى خدا خالص کند چشمه هاى حکمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شود.
(10)
امام صادق (علیه السلام):
من استخار الله راضیا بما صنع الله له خار الله له حتما؛(30)
هر کس از خدا خیر بخواهد و به آنچه خدا خواسته راضى باشد، خداوند حتما براى او خیر خواهد خواست .
4 - قرآن
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان البیت اذا کثر فیه تلاوة القرآن کثر خیره واتسع اهله واضأ لاهل السمأ کما تضى ء نجوم السمأ لاهل الدنیا؛(31)
خانه اى که در آن قرآن فراوان خوانده شود، خیر آن بسیار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانیان بدرخشد چنان که ستارگان آسمان براى زمینیان مى درخشند.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الا من تعلم القرآن وعمله وعمل بما فیه فأنا له سائق الى الجنة ودلیل الى الجنة ؛(32)
بدانید هر کس قرآن را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد و به آنچه در قرآن است عمل کند، من جلودار و راهنماى او به سوى بهشت هستم .
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا بنى لاتغفل عن قرأة القرآن فان القرآن یحیى القلب وینهى عن الفحشأ والمنکر والبغى ؛(33)
فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش ، زیرا که قرآن دل را زنده مى کند و از فحشأ و زشتى و ستم باز مى دارد.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان اردتم عیش السعدأ وموت الشهدأ والنجاة یوم الحسرة والظل یوم الحرور والهدى یوم الضلالة فادرسوا القرآن فانه کلام الرحمان و حرز من الشیطان و رجحان فى المیزان ؛(34)
اگر زندگى سعادتمندان ، مرگ شهیدان ، نجات روز حسرت (قیامت )، سایه روز سوزان و هدایت در روز گمراهى را مى خواهید، قرآن را یاد بگیرید که آن سخن خداى مهربان است و سپرى است در مقابل شیطان و سنگینى در ترازوى اعمال .
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اصدق القول وابلغ الموعظة واحسن القصص کتاب الله ؛(35)
راست ترین سخن ، رساترین پند و زیباترین حکایت ، کتاب خدا (قرآن ) است .
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من قرأ القرآن ابتغأ وجه الله وتفقها فى الدین کان له من الثواب مثل جمیع ما اعطى الملائکة والانبیأ والمرسلون .(36)
هر کس براى کسب رضایت خدا و آگاهى در دین قرآن بیاموزد، ثوابى مانند همه آنچه که به فرشتگان و پیامبران و رسولان داده شده ، براى اوست .
(7)
امام على (علیه السلام):
علیکم بکتاب الله ... من عمل به سبق ؛(37)
بر شما باد رجوع به کتاب خدا (قرآن )... کسى که به آن عمل کند از همه پیشى مى گیرد.
(8)
امام على (علیه السلام):
الا ان فیه مایأتى والحدیث عن الماضى ودوأ دائکم ونظم ما بینکم ؛(38)
آگاه باشید که دانش آینده ، اخبار گذشته و درمان دردهایتان و نظم میان شما در قرآن است .
(9)
امام على (علیه السلام):
ان القرآن ظاهره انیق وباطنه عمیق لاتفنى عجائبه و لا تنقضى غرائبه ولاتکشف الظلمات الا به ؛(39)
براستى که قرآن ظارهش زیباست و باطنش عمیق ، عجایبش پایان ندارد، اسرار نهفته آن پایان نمى پذیرد و تاریکى هاى جهل جز بوسیله آن رفع نخواهد شد.
(10)
امام صادق (علیه السلام):
من لم یعرف الحق من القرآن لم یتنکب الفتن ؛(40)
هر کس حقیقت را از طریق قرآن نشناسد، از فتنه ها برکنار نمى ماند.
5 - پیامبر
(1)
فى المناقب لابن شهر آشوب :
کان النبى (صلى الله علیه و آله و سلم) قبل المبعث موصوفا بعشرین خصلة من خصال الانبیأ، لوانفرد أحد بأحدها لدل على جلاله ، فکیف من اجتمعت فیه ؟! کان نبیا أمینا، صادقا، حاذقا، أصیلا، نبیلا، مکینا، فصیحا، نصیحا، عاقلا، فاضلا، عابدا، زاهدا، سخیا، کمیا، قانعا، متواضعا، حلیما، رحیما، غیورا، صبورا، موافقا، مرافقا، لم یخالط منجما و لا کاهنا ولاعیافا؛(41 )
پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) پیش از آن که مبعوث شود، بیست خصلت از خصلت هاى پیامبران را دارا بود که اگر فردى یکى از آنها را داشته باشد، دلیل بر عظمت اوست چه رسد به کسى که همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پیامبرى امین ، راستگو، ماهر، اصیل ، شریف ، والامقام ، سخنور، خیرخواه ، خردمند، بافضیلت ، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلیر و جنگاور، قانع ، فروتن ، بردبار، مهربان ، غیرتمند، صبور، سازگار و نرمخو بود، با هیچ منجم (قائل به تأثیر ستارگان )، غیب گو و پیش گویى همنشین نبود.
(2)
امام على (علیه السلام):
فى صفة النبى (صلى الله علیه و آله و سلم) طبیب دوار بطبه قد أحکم مراهمه وأحمى (أمضى ) مواسمه یضع ذلک حیث الحاجة الیه من قلوب عمى وآذان صم وألسنة بکم ، متتبع بدوائه مواضع الغفلة ومواطن الحیرة ...؛(42)
در توصیف پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) مى فرماید: پزشکى است که با دانش خود، همواره میان مردم مى گردند، مرهمهایش را به خوبى فراهم و ابزار کارش را آماده کرده و آنها را هر جا که لازم باشد، از دلهاى کور و گوشهاى کر و زبانهاى گنگ به کار مى برد. غفلت گاه ها و جایگاه هاى حیرت را جستجو و با داورى خود آنها را درمان مى کند.
(3)
کعب الاحبار:
انا نجد فى التوراة : محمد النبى المختار لافظ ولاغلیظ و لا صخاب فى الاسواق ولایجزى السیئة السیئة ولکن یعفو ویغفر؛(43)
ما در تورات چنین مى خوانیم : محمد پیامبر برگزیده ، نه تند خوست و نه خشن و نه اهل جارو جنجال . در کوچه و بازار، بدى را با بدى جواب نمى دهد، بلکه مى بخشد و گذشت مى کند.
(4)
امام حسین (علیه السلام):
کان (صلى الله علیه و آله و سلم)... یعطى کل جلسائه نصیبه و لا یحسب أحد من جلسائه أن أحدا أکرم علیه منه ؛(44)
پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بهره هر یک از هم نشینان خود را عطا مى فرمودند و چنان معاشرت مى نمودند که کسى گمان نمى کرد شخص ‍ دیگرى نزد پیامبر از او گرامى تر باشد.
(5)
امام على (علیه السلام):
وهو خاتم النبیین ، أجود الناس کفا وارحب الناس صدرا وأصدق الناس لهجة وأوفى الناس ذمة وألینهم عریکة وأکرمهم عشرة من رآه بدیهة هابه ومن خالطه معرفة أحبه یقول ناعته : لم ارقبله و لا بعده مثله ؛(45)
او خاتم پیامبران است . بخشنده ترین مردم بود، سعه صدرش از همه بیشتر (پر حوصله ترین مردم ) و راستگوترین و پایبندترین آنها به عهد و پیمان . از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هر کس بدونه سابقه قبلى او را مى دید، هیبتش او را مى گرفت و هر کس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستداراش مى شد و هر کس مى خواست او را وصف کند، مى گفت : نظیر او را در گذشته و حال ندیده ام .
(6)
عایشه :
عائشة کان (صلى الله علیه و آله و سلم) ألین الناس وأکرم الناس وکان رجلا من رجالکم الا أنه کان ضحاکا بساما؛(46)
عایشه : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) نرمخوترین و بزرگوارترین مردم بود. او هم مردى چون مردان شما بود، با این تفاوت که همواره خنده و تبسم بر لب داشت .
(7)
فى المناقب لابن شهر آشوب :
کان النبى (صلى الله علیه و آله و سلم) لایقوم و لا یجلس الا على ذکر الله ؛(47)
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است : پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) بر نمى خاست و نمى نشست مگر با ذکر خدا.
(8)داود بن الحصین :
فى صفة النبى (صلى الله علیه و آله و سلم) -: کان رجلا أفضل قومه مروءة وأحسنهم خلقا وأکرمهم مخالطة وأحسنهم جوارا وأعظمهم حلما وأمانة وأصدقهم حدیثا وأبعدهم من الفحش والاذى ومارئى ملاحیا ولامماریا أحدا حتى سماه قومه الامین لما جمع الله له من الامور الصالحة فیه ، فلقد کان الغالب علیه بمکة الامین ؛(48)
داود بن حصین - در اوصاف پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) -: او مردى بود که از همه قوم خود جوانمردتر، خوش اخلاق تر، خوش ‍ برخودتر، همسایه دراتر، بردبارتر، امانتدارتر، راستگوتر، و از بدزبانى و آزار رسانى به دورتر بود. هرگز دیده نشد که با کسى کشمکش و مجادله کند. خداوند اخلاق و صفات پسندیده را در آن حضرت جمع کرده بود تا جایى که قومش او را امین نامیدند و در مکه غالبا با لقب امین از ایشان یاد مى شد.
(9)
عایشه :
ما کان خلق أبغض الى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) من الکذب وما اطلع منه على شى ء عند أحد من أصحابه فیبخل له من نفسه حتى یعلم أن أحدث توبة ؛(49)
هیچ خصلتى نزد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) منفورتر از دروغ نبود و هر گاه مطلع مى شدند یکى از اصحابشان دروغى گفته است ، به او بى اعتنایى مى کردند تا آن که مى فهمیدند توبه کرده است .
(10)
فى المناقب لابن شهر آشوب :
کان النبى (صلى الله علیه و آله و سلم)... یجالس الفقرأ ویواکل المساکین ؛(50)
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است : پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) با تهیدستان مى نشستند و با مستمندان غذا مى خوردند.

6 - ائمه

 

(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتى أهل بیتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا:(51)
من دو چیز ارزشمند در میان شما مى گذارم ؛ کتاب خدا، و عترت و اهل بیتم ، اگر به آنها چنگ بزنید هرگز گمراه نمى شوید.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
انما مثل أهل بیتى فیکم کمثل سفینة نوح (علیه السلام) من دخلها نجا ومن تخلف عنها غرق ؛(52)
مثل اهل بیت من مانند کشتى نوح است که هر کس داخل آن شد، نجات یافت و هر کس رهایش کرد، غرق گردید.
(3)
امام رضا (علیه السلام):
الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا؛(53)
مردم اگر از زیبایى هاى سخنان ما آگاه مى شدند، از ما پیروى مى کردند.
(4)
امام باقر (علیه السلام):
من أصبح یجد برد حبنا على قلبه فلیحمد الله على بادى النعم قیل وما بادى النعم ؟ قال : طیب المولد؛(54)
هر کس صبح کند و خنکاى محبت ما را در قلب خود بیابد، باید خدا را براى نخستین نعمت سپاس گوید، گفته شد نخستین نعمت چیست ؟ فرمودند: حلال زادگى .
(5)
امام صادق (علیه السلام):
انا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمة علیها السلام کما نأمرهم بالصلاة فالزمه فانه لم یلزمه عبد فشقى ؛(55)
ما همان گونه که فرزندان خود را به نماز وامى داریم به تسبیح فاطمه علیها السلام وادار مى سازیم پس به آن پایبند باش که هر کس به آن پایبند شود، بدبخت نخواهد شد.
(6)
امام حسین (علیه السلام):
من زارنى بعد موتى زرته یوم القیامة ولولم یکن الا فى النار لاخرجته ؛(56)
هر کس مرا پس از مرگ زیارت کند، در قیامت به دیدارش مى روم و حتى اگر در دوزخ باشد او را بیرون مى آورم .
(7)
امام صادق (علیه السلام):
لیس منا و لا کرامة من کان فى مصر فیه مائة ألف أو یزیدون و کان فى ذلک المصر أحد اورع منه ؛(57)
از ما نیست و کرامتى ندارد کسى که در شهر صد هزار نفرى یا بیشتر باشد و در آن شهر کسى پرهیزکارتر از او وجود داشته باشد.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
المهدى من ولدى تکون له غیبة اذا ظهر یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما؛(58)
مهدى فرزند من است او غیبت خواهد داشت و زمانى که ظهور مى کند زمین را پس از یک دوران ظلم و ستم ، سراسر عدل و داد خواهد نمود.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله خلقنى و خلق علیا وفاطمة والحسن والحسین والائمة من نور واحد؛(59)
خداوند، من و على و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفریده است .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ستدفن بضعة منى بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله عزوجل کربه و لا مذنب الا غفر الله له ذنوبه ؛(60)
دیرى نخواهد گذشت که پاره اى از تن من در سرزمین خراسان به خاک سپرده خواهد شد هر آدم گرفتار و یا گناهکارى که او را زیارت کند خداوند متعال گرفتارى او را برطرف و گناهان او را خواهد بخشید.
7 - نماز
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا تزال امتى بخیر ما تحابوا واقاموا الصلاة و آتوا الزکاة وقروا الضیف ...؛(61)
امتم همواره در خیر و خوبى اند تا وقتى که یکدیگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند، زکات بدهند و میهمان را گرامى بدارند...
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الصلاة مفتاح کل خیر؛(62)
نماز کلید همه خوبى هاست .
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اول الوقت رضوان الله ووسط الوقت رحمة الله و آخر الوقت عفو الله ؛(63)
نماز در اول وقت خشنودى خداوند، میان وقت رحمت خداوند و پایان وقت عفو خداوند است .
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ایها الناس ان المصلى اذا صلى فانه یناجى ربه تبارک وتعالى فلیعلم بما یناجیه ؛(64)
اى مردم همانا نمازگزار هنگام نماز با پروردگار بزرگ و بلند مرتبه اش ‍ مناجات مى کند، پس باید بداند چه مى گوید.
(5)
امام على (علیه السلام):
لو یعلم المصلى ما یغشاه من الرحمة لما رفع رأسه من السجود؛(65)
اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت .
(6)
امام على (علیه السلام):
انظر فیما تصلى وعلى ما تصلى ان لم یکن من وجهه وحله فلا قبول ؛(66)
بنگر در چه (لباسى ) و بر چه (چیزى ) نماز مى گزارى ، اگر از راه صحیح و حلالش نباشد، قبول نخواهد بود.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه و من قبل حسنه لم یعذبه ؛(67)
خداوند از هر کس یک نماز و یا یک کار نیک را قبول کند؛ عذابش ‍ نمى نماید.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
تسبیح فاطمة علیها السلام فى کل یوم فى دبر کل صلاة احب الى من صلاة الف رکعة فى کل یوم ؛(68)
تسبیحات فاطمه زهرا علیها السلام در هر روز پس از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز در روز است .
(9)
امام صادق (علیه السلام):
سجدة الشکر واجبة على کل مسلم تتم بها صلاتک وترضى بها ربک وتعجب الملائکة منک ...؛(69)
سجده شکر بر هر مسلمانى واجب است ، با آن نمازت را کامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرشتگان را به شگفتى مى آورى .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
یعرف من یصف الحق بثلاث خصال : ینظر الى اصحابه من هم ؟ والى صلاته کیف هى ؟ وفى اى وقت یصلیها؟؛(70)
کسى که از حق دم مى زند با سه ویژگى شناخته مى شود: ببینید دوستانش ‍ چه کسانى هستند؟ نمازش چگونه است ؟ و در چه وقت آن را مى خواند؟
8 - روزه
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان للجنة بابا یدعى الریان لایدخل منه الا الصائمون ؛(71)
بهشت را درى است که ریان نامیده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
صوموا تصحوا؛(72)
روزه بگیرید تا تندرست باشید.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من اشبع صائما سقاه الله من حوضى شربة لایظمأ بعدها؛(73)
هر کس روزه دارى را سیر نماید، خداوند از حوض (کوثر) من شربتى نصیب او خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نشود.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اللهم لک صمنا وعلى رزقک افطرنا فتقبله منا ذهب الظمأ وابتلت العروق وبقى الاجر؛(74)
بار خدایا براى تو روزه گرفتیم و با روزى تو افطار مى کنیم پس آن را از ما بپذیر، تشنگى رفت و رگها شاداب شد و پاداش ماند.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها؛(75)
هر کس روزه ، او را از خوردن غذایى که اشتهاى او را دارد، باز دارد، بر خداست که او را از غذاى بهشت سیرش کند و از نوشیدنى بهشت به او بنوشاند.
(6)
امام على (علیه السلام):
لیس الصوم الامساک عن المأکل والمشرب ، الصوم الامساک عن کل مایکرهه الله سبحانه ؛(76)
روزه امساک از خوردن و آشامیدن نیست بلکه روزه ، خوددارى از تمامى چیزهایى است که خداوند سبحان آنها را بد مى داند.
(7)
امام على (علیه السلام):
نوم الصائم عبادة وصمته تسبیح ودعاؤ ه مستجاب وعمله مضاعف . ان للصائم عند افطار عند افطاره دعوة لاترد؛(77)
خواب روزه دار عبادت ، سکوت او تسبیح ، دعایش پذیرفته و عملش دو چندان است . دعاى روزه دار به هنگام افطار از درگاه خدا رد نمى شود.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
اما العلة فى الصیام لیستوى به الغنى والفقیر وذلک لان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع فیرحم الفقیر لان الغنى کلما اراد شیئا قدر علیه ...؛(78)
علت روزه گرفتن آن است که به سبب آن ثروتمند و فقیر برابر شوند زیرا ثروتمند گرسنگى را احساس نکرده تا به فقیر رحم کند چرا که ثروتمند هر گاه چیزى بخواهد مى تواند فراهم کند...
(9)
امام صادق (علیه السلام):
الصوم جنة من آفات الدنیا وحجاب من عذاب الاخرة ؛(79)
روزه سپرى است از آفت هاى دنیا و پرده اى است از عذاب آخرت .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
الصوم فوه لایتکلم الا بالخیر؛(80)
روزه دارى (در حکم ) دهانى است که جز به خیر سخن نگوید.
9 - امر به معروف
(1)
امام على (علیه السلام):
و ما أعمال البر کلها والجهاد فى سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهى عن المنکر الا کنفثة فى بحر لجى ؛(81)
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره اى است در دریاى عمیق .
(2)
امام على (علیه السلام):
ان الامر بالمعروف والنهى عن المنکر لا یقربان من أجل و لا ینقصان من رزق ، لکن یضاعفان الثواب ویعظمان الاجر وأفضل منهما کلمة عدل عند امام جائر؛(82)
امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مى کنند و نه روزى را کم مى نمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانه است نزد حاکمى ستمگر.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اذا لم یأمروا بمعروف ولم ینهوا عن منکر ولم یتبعوا الاخیار من أهل بیتى ، سلط الله علیهم شرارهم ، فیدعوا عند ذلک خیارهم فلا تستجاب لهم ؛(83)
هر گاه (مردم ) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلط گرداند و نیکانشان دعا کنند اما دعایشان مستجاب نشود.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا یأمر بالمعروف و لا ینهى عن المنکر الا من کان فیه ثلاث خصال : رفیق بما یأمر به رفیق فیما ینهى عنه ، عدل فیما یأمر به عدل فیما ینهى عنه ، عالم بما یأمر به عالم بما ینهى عنه ؛(84)
امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مداراکند، در امر و نهى خود میانه روى نماید و به آنچه امر و نهى مى کند، دانا باشد.
(5)
امام على (علیه السلام):
من أمر بالمعروف شد ظهر المؤ من ومن نهى عن المنکر أرغم أنف المنافق وأمن کیده ؛(85)
هر کس امر به معروف کند به مومن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا یزال الناس بخیر ما أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا على البر والتقواى فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البر کات ، وسلط بعضهم على بعض ، ولم یکن لهم ناصر فى الارض و لا فى السمأ؛(86)
تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان .
(7)
امام باقر (علیه السلام):
أوحى الله تعالى الى شعیب النبى انى معذب من قومک مائة ألف : أربعین ألفا من شرارهم وستین ألفا من خیارهم فقال : یارب هولأ الاشرار فما بال الاخیار؟! فاوحى الله عزوجل الیه : داهنوا أهل المعاصى فلم یغضبوا لغضبى ؛(87)
خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که : من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، و شصت هزار نفر از نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود که : آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من رأى منکم منکرا فلیغیره بیده ، فان لم یستطع فبلسانه ، فان لم یستطع فبقلبه وذلک أضعف الایمان ؛(88)
هر کس از شما منکرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبانش و اگر نتوانست با قلبش آن را تغییر دهد، که پائین ترین درجه ایمان همین (تغییر قلبى ) است .
(9)
امام باقر (علیه السلام):
ان الامر بالمعروف والنهى عن المنکر سبیل الانبیأ، ومنهاج الصلحأ، فریضة عظیمة بها تقام الفرائض ، و تأمن المذاهب ، و تحل المکاسب ، وترد المظالم ، و تعمر الارض ، وینصف من الاعدأ، ویستقیم الامر؛(89)
امر به معروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى شود، راه ها امن مى گردد و درآمدها حلال مى شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش بر مى گردد، زمین آباد مى شود و (بدون ظلم ) حق از دشمنان گرفته مى شود و کارها سامان مى پذیرد.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من أمر بالمعروف ونهى عن المنکر فهو خلیفة الله فى الارض وخلیفة رسوله ؛(90)
هر کس امر به معروف و نهى از منکر نماید، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست .
10 - جهاد
(1)
امام على (علیه السلام):
ان الجهاد باب من أبواب الجنته فتحه الله لخاصة أولیائه وهو لباس ‍ التقوى ودرع الله الحصینة وجنته الوثیقة ؛(91)
براستى که جهاد یکى از درهاى بهشت است که خداوند آن را براى اولیاى خاص خود گشوده است . جهاد جامعه تقوا و زره استوار خداوند و سپر محکم است .
(2)
امام على (علیه السلام):
ان الله فرض الجهاد وعظمه وجعله نصره وناصره . والله ما صلحت دنیا ولادین الا به ؛(92)
در حقیقت خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را بزرگداشت و مایه پیروزى و یاور قرارش داد. به خدا سوگند که کار دنیا و دین جز با جهاد درست نمى شود.
(3)
امام على (علیه السلام):
ان الله کتب القتل على قوم والموت على آخرین وکل آتیه منیته کما کتب الله له فطوبى للمجاهدین فى سبیله والمقتولین فى طاعته ؛(93)
براستى که خداوند براى گروهى کشته شدن را مقرر فرمود و براى دیگران مردن را. هر گروهى با همان سرنوشتى که خداوند مقرر کرده است مى رسد. پس ، خوشا به سعادت مجاهدان در راه خدا و کشته شدگان در راه اطاعت او.
(4)
امام على (علیه السلام):
جاهدوا فى سبیل الله بأیدیکم فان لم تقدروا فجاهدوا بألسنتکم فان لم تقدروا فجاهدوا بقلوبکم ؛(94)
در راه خدا با دستهاى خود جهاد کنید، اگر نتوانستید با زبانهاى خود و اگر باز هم نتوانستید با قلب خود جهاد کنید.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
حرس لیلة فى سبیل الله عزوجل أفضل من ألف لیلة یقام لیلها و یصام نهارها؛(95)
یک شب نگهبانى در راه خدا برتر است از هزار شبانه روز که شبهایش به عبادت و روزهایش به روزه دارى سپرى شود.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أفضل الجهاد من أصبح لایهم بظلم أحد؛(96)
برترین جهاد آن است که انسان روز خود را آغاز کند در حالى که در اندیشه ستم کردن به احدى نباشد.
(7)
امام على (علیه السلام):
جهاد المرأة حسن التبعل ؛(97)
جهاد زن خوب شوهردارى کردن است .
(8)
امام على (علیه السلام):
جاهد شهوتک وغالب غضبک وخالف سوء عادتک ، تزک نفسک ، ویکمل عقلک و تستکمل ثواب ربک ؛(98)
با هوا و هوس خود جهاد کن ، برخشمت مسلط شو و باعادتهاى بد خود مخالفت کن تا نفست پاکیزه شود، عقلت به کمال برسد و از پاداش ‍ پروردگارت بهره کامل ببرى .
(9)
امام على (علیه السلام):
علیکم بالجد والاجتهاد و التأهب والاستعداد والتزود فى منزل الزاد ولاتغرنکم الحیاة الدنیا کما غزت من کان قبلکم من الامم الماضیة والقرون الخالیة ؛(99)
بر شما باد تلاش و سختکوشى و مهیا شدن و آماده گشتن و توشه برداشتن از سراى توشه (دنیا). مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد چنان که ملتهاى گذشته و اقوام پیشین را فریفت .
(10)
امام باقر (علیه السلام):
لما قال له رجل ضعیف العمل قلیل الصلاة قلیل الصوم ولکن أرجو أن لا آکل الا حلالا و لا أنکح الا حلالا: وأى جهاد أفضل من عفة بطن وفرج ؟!؛(100)
در پاسخ کسى که عرض کرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه کم به جاى مى آورم اما سعى مى کنم جز حلال نخورم و جز با حلال نزدیکى نکنم فرمودند: چه جهادى برتر از پاک نگهداشتن داشتن شکم و شرمگاه ؟!.
11 - توکل
(1)
امام على (علیه السلام):
التوکل على الله نجاة من کل سوء وحرز من کل عدو؛(101)
توکل بر خداوند، مایه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است .
(2)
امام على (علیه السلام):
من توکل على الله ذلت له الصعاب وتسهلت علیه الاسباب ؛(102)
هر کس به خدا توکل کند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برایش فراهم مى گردد.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من توکل على الله کفاه مؤ نته ورزقه من حیث لا یحتسب ؛(103)
هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت مى کند و از جایى که گمان نمى برد به او روزى مى دهد.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
ان الغنى والعز یجولان فاذا ظفرا بموضع التوکل أو طنا؛(104)
بى نیازى و عزت به هر طرف مى گردند و چون به جایگاه توکل دست یافتند در آنجا قرار مى گیرند.
(5)
امام باقر (علیه السلام):
من توکل على الله لایغلب ومن اعتصم بالله لایهزم ؛(105)
هر کس به خدا توکل کند، مغلوب نشود و هر کس به خدا توسل جوید، شکست نخورد.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
التوکل بعد الکیس مؤ عظة ؛(106)
توکل کردن (به خدا) بعد از به کار بردن عقل ، خود موعظه است .
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الطیرة شرک ومامنا الا ولکن الله یذهبه بالتوکل ؛(107)
فال بد زدن شرک است و هیچ کس از ما نیست مگر این که به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، اما خداوند با توکل به او آن را از بین مى برد.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
رأى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) قوما لا یزرعون قال : ما أنتم ؟ قالوا: نحن المتوکلون ، قال : لا، بل أنتم المتکلون ؛(108)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) گروهى را که کشت و کار نمى کردند، دیدند و فرمودند: شما چه کاره اید؟ عرض کردند ما توکل کننده گانیم . فرمودند: نه ، شما سربارید.
(9)
امام کاظم (علیه السلام):
لما سئل عن قوله تعالى : (ومن یتوکل على الله فهو حسبه ) -: التوکل على الله درجات ، منها أن تتوکل على الله فى امورک کلها فما فعل بک کنت عنه راضیا تعلم أنه لایألوک خیرا وفضلا وتعلم أن الحکم فى ذلک له فتوکل على الله بتفویض ذلک الیه وثق به فیها وفى غیرها؛(109)
در پاسخ به سوال از آیه ((و هر کس به خدا توکل کند او براى وى بس ‍ است )) توکل کردن بر خدا درجاتى دارد: یکى از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکل کنى و هر چه با تو کرد از او خشنود باشى و بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضلى کوتاهى نمى کند و بدانى که در این باره حکم ، حکم اوست ، پس با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یقول الله عزوجل ما من مخلوق یعتصم دونى الا قطعت أسباب السماوات وأسباب الارض من دونه فان سألنى لم اعطه وان دعانى لم اجبه ؛(110 )
خداوند عزوجل مى فرماید: هیچ مخلوقى نیست که به غیر من پناه ببرد، مگر اینکه دستش را از اسباب و ریسمانهاى آسمانها و زمین کوتاه کنم ، پس اگر از من بخواهد عطایش نکنم و اگر مرا بخواند جوابش ‍ ندهم .
12 - دعا
(1)
امام صادق (علیه السلام):
علیکم بالدعأ، فانکم لاتقربون الى الله بمثله ، و لا تترکوا صغیرة لصغیرها أن تدعوابها، ان صاحب الصغار هو صاحب الکبار؛(111)
شما را سفارش مى کنم به دعا کردن ، زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمى شوید. و دعا کردن براى هیچ امر کوچکى را، به خاطر کوچک بودنش رها نکنید، زیرا حاجتهاى کوچک نیز به دست همان کسى است که حاجتهاى بزرگ به دست اوست .
(2)
امام حسن مجتبى (علیه السلام):
انا الضامن لمن لم یهجس فى قلبه الا الرضا أن یدعو الله فیستجاب له ؛(112)
کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من سره ان یستجیب الله له عند الشدائد والکرب فلیکثر الدعأ فى الرخأ؛(113)
هر کس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت کند، در هنگام آسایش ، دعا بسیار کند.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لیس شى ء أسرع اجابة من دعوة غائب لغائب ؛(114)
هیچ دعایى زودتر از دعایى که انسان در غیاب کسى مى کند، مستجاب نمى شود.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اغتنموا الدعأ عند الرقة فانها رحمة ؛(115)
دعا کردن را در هنگام رقت قلب غنیمت شمرید، که رقت قلب ، رحمت است .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
اذا اراد أحدکم أن یستجاب له فلیطیب کسبه ولیخرج من مظالم الناس ، و ان الله لا یرفع الیه دعأ عبد وفى بطنه حرام أو عنده مظلمة لاحد من خلقه ؛(116)
هر کس بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کسب خود را حلال کند و حق مردم را بپردازد. دعاى هیچ بنده اى که مال حرام در شکمش باشد یا حق کسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
ان العبد لیدعو فیقول الله عزوجل للملکین : قد استجبت له ولکن احبسوه بحاجته ، فانى احب أن أسمع صوته وان العبد لیدعو فیقول الله تبارک و تعالى : عجلوا له حاجته فانى ابغض صوته ؛(117)
هر آینه بنده دعا مى کند و خداوند عزوجل به دو فرشته مى فرماید: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید، زیرا دوست دارم صداى او را بشنوم و همانا بنده دعا مى کند و خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: زود خواسته اش را برآورید که من خوش ندارم صداى او را بشنوم .
(8)
امام سجاد (علیه السلام):
من لم یرج الناس فى شى ء ورد أمره الى الله عزوجل فى جمع اموره استجاب الله عزوجل له فى کل شى ء؛(118)
هر کس در هیچ کارى به مردم امید نبندد و همه کارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداوند هر خواسته اى که او داشته باشد اجابت کند.
(9)
امام على (علیه السلام):
ربما سألت الشى ء فلا توتاه واوتیت خیرا منه عاجلا أو آجلا أو صرف عنک لما هو خیر لک ، فلرب أمر طلبته فیه هلاک دینک لو اوتیته ، فاتکن مسألتک فیما یبقى لک جماله وینفى عنک وباله ؛(119)

هرگاه چیزى را (از خدا) مى خواهى اما به تو داده نمى شود و دیر یا زود بهتر است از آن به تو داده مى شود، یا به خاطر آنچه خیر و مصلحت تو در آن است از بر آورده شدن خواسته ات دریغ مى شود، زیرابسا خواسته اى که اگر برآورده شود به نابودى و تباهى دین تو مى انجامد، پس ، چیزى بخواه که زیبایى و نیکیش برایت مى ماند و پیامد سوئى ندارد.

(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من أراد تستجاب دعوته وأن تکشف کربته فلیفرج عن معسر؛(120)
هر کس مى خواهد دعایش مستجاب شود و غمش از بین برود باید گره از کار گرفتارى باز کند.
13 - شکر
(1)
امام صادق (علیه السلام):
لو کان عند الله عبادة تعبد بها عباده المخلصون أفضل من الشکر على کل حال لاطلق لفظه فیهم من جمیع الخلق بها فلما لم یکن أفضل منها خصها من بین العبادات وخص أربابها، فقال تعالى (وقلیل من عبادى الشکور)؛(121)
اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شکر گزارى در همه حال بود که بندگان مخلص با آن عبادتش کنند، هر آینه آن کلمه را درباره خلقش به کار مى برد، اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از میان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ویژه گردانید و فرمود: ((واندکى از بندگان من سپاس گزارند)).
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الطاعم الشاکر له من الاجر کأجر الصائم المحتسب ، والمعافى الشاکر له من الاجر کأجر المبتلى الصابر، والمعطى الشاکر له من الاجر کأجر المحروم القانع ؛(122)
سیر سپاسگذار اجرش همانند روزه دارى است اگر براى خدا روزه مى گیرد، تندرست سپاسگزار همانند آن اجرى را دارد که بیمار شکیبا و بخشنده سپاسگزار همان اجر را دارد که تنگدست قانع .
(3)
امام حسین (علیه السلام):
شکرک لنعمة سالفة یقتضى نعمة آنفة ؛(123)
شکر تو بر نعمت گذشته ، زمینه ساز نعمت آینده است .
(4)
امام على (علیه السلام):
أکثر أن تنظر الى من فضلت علیه ، فان ذلک من أبوابک الشکر؛(124)
به کسى که به او برترى داده شده اى بسیار بنگر، زیرا این کار یکى از انگیزه هاى شکر گزارى است .
(5)
امام صادق (علیه السلام):
ما من عبد أنعم الله علیه فعرف أنها من عند الله الا غفر الله له قبل أن یحمده ؛(125)
هیچ بنده اى نیست که خداوند به او نعمتى دهد و او آن را از جانب خدا بداند مگر آن که ، پیش از سپاسگویى او، خداوند بیامرزدش .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
أدنى الشکر رویة النعمة من الله من غیر علة یتعلق القلب بها دون الله عزوجل والرضا بما اعطى والا تعصیه بنعمته و تخالفه بشى ء من أمره ونهیه بسبب نعمته ؛(126)
کم ترین سپاسگزارى ، این است که انسان نعمت را (مستقیما) از خدا بداند و جز او علتى براى او نداند و نیز به آنچه خداوند عطایش کرده ، خرسند باشد و با نعمت او مرتکب گناه وى نشود و نعمت خدا را وسیله مخالفت با امر و نهى او قرار ندهد.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله لیرضى عن العبد أن یأکل الاکلة فیحمده علیها أو یشرب الشربة فیحمده علیها؛(127)
خداوند از بنده اى که پس از خوردن لقمه اى غذا و یا آشامیدن جرعه اى او را سپاس مى گوید، خشنود مى گردد.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
أوحى الله تعالى الى موسى (علیه السلام) یا موسى اشکرنى حق شکرى فقال : یا رب و کیف أشکرک حق شکرک ، ولیس من شکر أشکرک به الا وأنت انعمت به على ؟! فقال : یا موسى الان شکرتنى حین علمت أن ذلک منى ؛(128)
خداى تعالى به موسى (علیه السلام) وحى فرمود که : اى موسى مرا چنان که باید شکر کن . موسى عرض کرد: پروردگارا چگونه تو را چنان که باید شکر گویم حال آن که هر شکرى که تو را مى گویم خود نعمتى است که تو به من ارزانى داشته اى ؟ فرمود: اى موسى حال که دانستى توفیق آن شکر را هم من به تو داده ام ، شکر مرا ادا کرده اى .
(9)
اما رضا (علیه السلام):
اعلموا أنکم لا تشکرون الله تعالى بشى ء بعد ایمان بالله وبعد الاعتراف بحقوق أولیأ الله من آل محمد رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) أحب الیه من معاونتکم لاخوانکم المؤمنین على دنیاهم ؛(129)
بدانید که بعد از ایمان به خدا و بعد از اعتراف به حقوق اولیأ الله از آل محمد پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) هیچ شکرى نزد خدا خوشایندتر از این نیست که برادران مومن خود را در امور دنیایشان یارى رسانید.
(10)
امام جواد (علیه السلام):
نعمة لاتشکر کسیئة لاتغفر؛(130)
نعمتى که سپاسگزارى نشود مانند گناهى است که آمرزیده نشود.
14 - تقوا
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من رزق تقى فقد رزق خیر الدنیا والاخرة ؛(131)
هر کس تقوا روزى اش شود، خیر دنیا و آخرت روزى او شده است .
(2)
امام على (علیه السلام):
ان التقوى منتهى رضى الله من عباده وحاجته من خلقه فاتقوا الله الذى ان اسررتم علمه وان اعلنتم کتبه ؛(132)
نهایت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفریدگانش ‍ تقواست ، پس تقوا از خداوندى بکنید که اگر پنهان کنید مى داند و اگر آشکار سازید مى نویسد.
(3)
امام على (علیه السلام):
لو ان السماوات والارض کانتا على عبد رتقا ثم اتقى الله لجعل الله له منها مخرجا ورزقه من حیث لا یحتسب ؛(133)
اگر آسمان ها و زمین راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پیشه کند، خداوند حتما راه گشایشى براى او فراهم خواهد کرد و از جایى که گمان ندارد روزى اش خواهد داد.
(4)
امام على (علیه السلام):
ان لاهل التقوى علامات یعرفون بها: صدق الحدیث وادأ الامانة والوفأ بالعهد و...؛(134)
تقواپیشگان نشانه هایى دارند که با آن شناخته مى شوند: راستگویى ، امانتدارى ، وفاى به عهد و...
(5)
امام على (علیه السلام):
التقى سابق الى کل خیر؛(135)
تقواپیشه بر انجام هر کار خیرى سبقت مى گیرد.
(6)
امام باقر (علیه السلام):
ان الله عزوجل یقى بالتقوى عن العبد ما عزب عنه عقله ویجلى باتقوى عنه عماه وجهله ؛(136)
خداوند به وسیله تقوا بنده را حفظ مى کند از آنچه که عقلش به او نمى رسد و کور دلى و نادانى او را بر طرف مى سازد.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اتقى الناس من قال الحق فیما له وعلیه ؛(137)
با تقواترین مردم ، کسى است که در آنچه به نفع یا ضرر اوست ، حق را بگوید.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
تمام التقوى ان تتعلم ما جهلت وتعمل بما علمت ؛(138)
تمام و کمال تقوا این است که آنچه را نمى دانى بیاموزى و بدانچه مى دانى عمل کنى
(9)
امام صادق (علیه السلام):
سئل الامام الصادق (علیه السلام) عن قول الله عزوجل : (اتقوا الله حق تقاته ) قال : یطاع فلا یعصى ویذکر فلا ینسى ویشکر فلا یکفر؛(139)
از امام صادق (علیه السلام) در باره آیه (تقواى الهى داشته باشید آنگونه که حق تقواست ) سئوال شد، فرمودند: از خدا فرمان مى برد و نافرمانى نمى کند، به یاد اوست و فراموشش نمى کند، شکرگزار اوست و کفران نمى کند.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا یکون الرجل من المتقین حتى یحاسب نفسه اشد من محاسبة الشریک لشریکه فیعلم من این مطعمه ومن این مشربه ومن این ملبسه امن حل ذلک امام على من حرام ؛(140)
انسان از تقواپیشگان نیست مگر آن که سخت تر از حسابرسى شریک از شریک ، از خود حساب بکشد و بداند خوردنى ، نوشیدنى و پوشیدنى اش ‍ از کجاست آیا از حلال است یا حرام ؟
15 - نیت
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
النیة الحسنة تدخل صاحبها الجنة ؛(141)
نیت خوب صاحب خویش را به بهشت مى برد.
(2)
امام على (علیه السلام):
وصول المرء الى کل ما یبتغیه من طیب عیشه وأمن سربه وسعه رزقه ، بحسن نیته وسعة خلقه ؛(142)
آدمى با نیت خوب و خوش اخلاقى به تمام آنچه در جستجوى آن است ، از زندگى خوش و امنیت محیط و وسعت روزى ، دست مى یابد.
(3)
امام على (علیه السلام):
من حسنت نیته أمده التوفیق ؛(143)
هر کس نیتش خوب باشد، توفیق یاریش خواهد نمود.
(4)
امام على (علیه السلام):
حسن النیة من سلامة الطویة ؛(144)
نیت خوب ، برخاسته از سلامت درون است .
(5)
امام سجاد (علیه السلام):
اللهم ... وانته بنیتى الى أحسن النیات وبعملى الى أحسن الاعمال ، اللهم وفر بلطفک نیتى ؛(145)
خدایا... نیتم را به بهترین نیت ها و عملم را به بهترین اعمال برسان ، خدایا به لطف خود نیت مرا کامل گردان .
(6)
امام على (علیه السلام):
أبلغ ماتستدر به الرحمة أن تضمر لجمیع الناس ‍ الرحمة ؛(146)
موثرترین وسیله جلب رحمت خدا این است که خیرخواه همه مردم باشى .
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
قال الله تعالى : اذا هم عبدى بحسنه ولم یعملها کتبتهاله حسنة فان عملها کتبتها له عشر حسنات الى سبعمائة ضعف واذاهم بسیئة ولم یعملها لم أکتبها علیه فان عملها کتبتها علیه سیئة واحدة ؛(147)
خداى والا مى فرماید: وقتى بنده من کار نیکى اراده کند و نکند آن را یک کار نیک براى وى ثبت کنم و اگر بکند ده کار نیک تا هفتصد برابر ثبت کنم و وقتى کار بدى اراده کند و نکند بر عهده او ثبت نکنم و اگر بکند یک کار بد بر عهده او ثبت کنم .
(8)
امام على (علیه السلام):
اذا فسدت النیة وقعت البلیة ؛(148)
هر گاه نیت فاسد شود، بلا و گرفتارى پیش مى آید.
(9)
امام صادق (علیه السلام):
صاحب النیة الصادقة صاحب القلب السلیم ، لان سلامة القلب من هواجس المحذورات بتخلیص النیة لله فى الامور کلها؛(149)
کسى که نیت درست داشته باشد، دل سالم و پاک دارد، زیرا سالم داشتن دل از وسوسه هاى شیطانى به سبب خالص گردانیدن نیت در همه کارها براى خداوند است .
(10)
امام على (علیه السلام):
واو أن الناس حین تنزل بهم النقم وتزول عنهم النعم ، فزعوا الى ربهم بصدق من نیاتهم ووله من قلوبهم ، لرد علیهم کل شارد، وأصلح لهم کل فاسد؛(150)
اگر مردم به هنگامى که بلاها بر آنان فرود مى آمد و نعمت ها از دستشان مى رفت ، با نیت هاى خوب و دلى مشتاق به پروردگار خود پناه مى بردند، بى گمان هر از دست رفته اى به آنان باز مى گشت و هرفاسدى اصلاح مى شد.
16 - دانش
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
خیر الدنیا والاخرة مع العلم و شر الدنیا والاخرة مع الجهل ؛(151)
خیر دنیا و آخرت با دانش است و شر دنیا و آخرت با نادانى .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أعلم الناس من جمع علم الناس الى علمه ؛(152)
داناترین مردم کسى است که دانش دیگران را به دانش خود بیفزاید.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
طلب العلم فریضة على کل مسلم ألا ان الله یحب بغاة العلم ؛(153)
طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است . خداوند جویندگان دانش را دوست دارد.
(4)
امام على (علیه السلام):
کل وعأ یضیق بما جعل فیه الا وعأ العلم فانه یتسع به ؛(154)
فضاى هر ظرفى بر اثر محتواى خود تنگ مى شود مگر ظرف دانش که با تحصیل علوم ، فضاى آن بازتر مى گردد.
(5)
امام على (علیه السلام):
زکاة العلم بذله لمستحقه واجهاد النفس فى العمل به ؛(155)
زکات دانش ، آموزش کسانى که شایسته آن اند و کوشش در عمل به آن است .
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا على وللعالم ثلاث علامات : صدق الکلم واحتناب الحرام وأن یتواضع للناس کلهم ؛(156)
یا على دانشمند سه نشانه دارد: راستگویى ، حرام گریزى و فروتنى در برابر همه مردم .
(7)
امام على (علیه السلام):
خیر العلم مانفع ؛(157)
بهترین علم آن است که مفید باشد.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
لاینبغى لمن لم یکن عالما أن یعد سعیدا؛(158)
کسى که بهره اى از دانش ندارد معنا ندارد که دیگران او را سعادتمند بدانند.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الناس رجلان : عالم و متعلم و لا خیر فیما سواهما؛(159)
مردم دو گروه اند: دانشمند و دانش اندوز و در غیر این دو، خیرى نیست .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
من تعلم العلم وعمل به وعلم لله دعى فى ملکوت السماوات عظیما فقیل : تعلم لله وعمل لله وعلم لله ؛(160)
هر کس براى خدا دانش بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران آموزش ‍ دهد، در ملکوت آسمانها به بزرگى یاد شود و گویند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل کرد و براى خدا آموزش داد.
17 - نادانى
(1)امام على (علیه السلام):
اعظم المصائب الجهل ؛(161)
بزرگ ترین مصیبت ها، نادانى است .
(2)
امام على (علیه السلام):
لا یزکو مع الجهل مذهب ؛(162)
هیچ آیینى ، با نادانى رشد نمى کند.
(3)
امام على (علیه السلام):
کم من عزیز أذله جهله ؛(163)
چه بسیار عزیزى که ، نادانى اش او را خوار ساخت .
(4)
امام على (علیه السلام):
العقل یهدى و ینجى ، والجهل یغوى ویردى ؛(164)
عقل راهنمایى مى کند و نجات مى دهد و نادانى گمراه مى کند و نابود مى گرداند.
(5)
امام على (علیه السلام):
الجهل أصل کل شر؛(165)
نادانى ریشه همه بدیهاست .
(6)
امام على (علیه السلام):
العلم قاتل الجهل ؛(166)
دانش ، نابود کننده نادانى است .
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الجاهل من عصى الله وان کان جمیل المنظر عظیم الخطر؛(167)
نادان کسى است که نافرمانى خدا کند، اگر چه زیبا چهره و داراى موقعیتى بزرگ باشد.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
قلب لیس فیه شى ء من الحکمة کبیت خرب فتعلموا وعلموا وتفقهوا ولا تموتوا جهالا فان الله لایعذر على الجهل ؛(168)
دلى که در آن حکمت نیست ، مانند خانه ویران است ، پس بیاموزید و تعلیم دهید، بفهمید و نادان نمیرید. براستى که خداوند بهانه اى را براى نادانى نمى پذیرد.
(9)
امام على (علیه السلام):
لو لاخمس خصال لصار الناس کلهم صالحین : أولها القناعة بالجهل ، الحرص على الدنیا، والشح بالفضل ، والریأ فى العمل والاعجاب بالرأى ؛(169)
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزو صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى ، حرص به دنیا، بخل ورزى به زیادى ، ریا کارى در عمل ، و خود رأیى .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
ان الله لم یأخذ على الجهال عهدا بطلب العلم حتى أخذ على العلمأ عهدا ببذل العلم للجهال ، لان العلم کان قبل الجهل ؛(170)
خداوند از نادانان پیمان نگرفته که بیاموزند، تا آنکه از عالمان پیمان گرفته که به نادانان بیاموزند، زیرا دانش ، پیش از نادانى بود.
18 - عقل
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا على العقل ما اکتسبت به الجنة وطلب به رضى الرحمن ؛(171)
یا على عقل چیزى است که با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى آید.
(2)
امام على (علیه السلام):
أعقل الناس أبعدهم عن کل دنیة ؛(172)
عاقل ترین مردم کسى است که از همه پستى ها به دور باشد.
(3)
امام على (علیه السلام):
من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل ؛(173)
هر کس خود را تزکیه نکند، از عقل بهره نمى برد.
(4)
امام حسین (علیه السلام):
لا یکمل العقل الا باتباع الحق ؛(174)
عقل جز با پیروى از حق کامل نمى شود.
(5)
امام على (علیه السلام):
أفضل الناس عقلا أحسنهم تقدیرا لمعاشه وأشدهم اهتماما باصلاح معاده ؛(175)
عاقل ترین مردم کسى است که در امور زندگیش بهتر برنامه ریزى کند و در اصلاح آخرتش بیشتر همت نماید.
(6)
امام على (علیه السلام):
زکوة العقل احتمال الجهال ؛(176)
زکات عقل تحمل نادان است .
(7)
امام على (علیه السلام):
ردع النفس عن زخارف الدنیا ثمرة العقل ؛(177)
دورى از تجملات دنیا میوه عقل است .
(8)
امام على (علیه السلام):
لیس العاقل من یعرف الخیر من الشر ولکن العاقل من یعرف خیر الشرین ؛(178)
عاقل آن نیست که خیر را از شر تشخیص دهد، بکله عاقل کسى است که میان دو شر، آن را که ضررش کمتر است بشناسد.
(9)
امام حسین (علیه السلام):
اذا وردت على العاقل لمة قمع الحزن بالحزم و قرع العقل للاحتیال ؛(179)
چون براى عاقل مشکلى پیش آید، غم خود را با هوشیارى و دوراندیشى از میان مى برد و عقل را به چاره جویى وامى دارد.
(10)
امام باقر (علیه السلام):
ان الله تبارک و تعالى یحاسب الناس على قدر ما آتاهم من العقول فى الدنیا؛(180)
خداوند (در روز قیامت ) از بندگانش به مقدار عقلى که به آنها داده بازخواست خواهد کرد.
19 - مکارم الاخلاق
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ؛(181)
براستى که من براى به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ام .
(2)
امام على (علیه السلام):
علیکم بمکارم الاخلاق فانها رفعة وایاکم والاخلاق الدنیة فانها تضع الشریف و تهدم المجد؛(182)
به مکارم اخلاق پایبند باشید که آن مایه سربلندى است و از اخلاق پست دورى کنید که آن انسانهاى شریف را پست و بزرگوارى را از بین مى برد.
(3)
امام على (علیه السلام):
نزه عن کل دنیة نفسک ، و أبذل فى المکارم جهدک تخلص من المآثم وتحرز المکارم ؛(183)
خودت را از هر پستى پاک کن ، و در راه مکارم اخلاق نهایت کوشش خود را به کارگیر تا از گناهان برهى و مکارم را بدست آورى .
(4)
امام على (علیه السلام):
لو کنا لانرجو جنة و لا نخشى نارا و لا ثوابا و لا عقابا لکان ینبغى لنا أن نطلب مکارم الاخلاق فانها مما تدل على سبیل النجاح ؛(184)
اگر هم به بهشت امید (وباور) نمى داشتیم و از دوزخ نمى هراسیدیم و پاداش و کیفرى در میان نمى بود باز شایسته بود که در طلب مکارم اخلاق برآییم ، زیرا که راه موفقیت و پیروزى در تحصیل مکارم اخلاق است .
(5)
امام صادق (علیه السلام):
وقد سئل عن مکارم الاخلاق : العفو عمن ظلمک وصیلة من قطعک واعطأ من حرمک وقول الخق ولو على نفسک ؛(185)
درباره مکارم اخلاق سوال شد، فرمودند: گذشت از کسى که به تو ظلم کرده ، رابطه با کسى که با تو قطع رابطه کرده ، عطا به آن کس که از تو دریغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد.
(6)
امام على (علیه السلام):
لا تکمل المکارم الا بالعفاف والایثار؛(186)
مکارم اخلاق به کمال نمى رسد، مگر با پاکدامنى و از خود گذشتگى .
(7)
امام على (علیه السلام):
اذا رغبت فى المکارم فاجتنب المحارم ؛(187)
اگر خواهان مکارم و بزرگوارى ها هستى از حرام ها دورى کن .
(8)
امام صادق (علیه السلام):
ان الله تبارک وتعالى خص رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) بمکارم الخلاق ، فامتحنوا أنفسکم فان کانت فیکم فاحمدوا الله عزوجل وارغبوا الیه فى الزیادة منها - فذکرها عشرة -: الیقین ، والقناعة ، والصبر، والشکر، والحلم ، وحسن الخلق ، والسخأ، والغیرة ، والشجاعة ، والمروءة ؛(188)
خداى تبارک و تعالى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) را به مکارم الاخلاق مخصوص گردانید. پس شما نیز خود را بیازمایید، اگر این صفت ها در شما بود خداى عزوجل را سپاس گویید و از او این مکارم را بیشتر بخواهید. - سپس آن ده خصلت را برشمردند -: یقین ، قناعت ، صبر، شکر، بردبارى ، خوش اخلاقى ، سخاوت ، غیرت ، شجاعت و جوانمردى .
(9)
امام صادق (علیه السلام):
لجراح المدائنى -: ألا احدثک بمکارم الاخلاق ؟ الصفح عن الناس ، و مواساة الرجل اخاه فى ماله ، وذکر الله کثیرا؛(189)
به جراح مدائنى فرمودند: آیا به تو بگویم که مکارم اخلاق چیست ؟ گذشت کردن از مردم ، سهیم کردن برادر (دینى ) در مال خود و بسیار به یاد خدا بودن .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
المکارم عشر، فان استطعت أن تکون فیک فلتکن ...: صدق البأس ، وصدق اللسان ، وأدأ الامانة ، وصلة الرحم ، واقرأ الضیف ، واطعام السائل ، والمکافاة على الصنائع ، والتدمم للجار، والتذمم للصاحب ، ورأسهن الحیأ؛(190)
مکارم ده تاست : اگر مى توانى آنها را داشته باش ...: استقامت در سختى ها، راستگویى ، امانتدارى ، صله رحم ، میهمان نوازى ، اطعام نیازمند، جبران کردن نیکى ها، رعایت حق و حرمت همسایه ، مراعات حق و حرمت رفیق و در رأس همه ، حیا.
20 - اخلاق
(1)
امام حسین (علیه السلام):
الخلق الحسن عبادة ؛(191)
خوش اخلاقى عبادت است .
(2)
امام صادق (علیه السلام):
ان مما یزین الاسلام الاخلاق الحسنة فیما بین الناس ؛(192)
خوش اخلاقى در بین مردم زینت اسلام است .
(3)
امام على (علیه السلام):
من حسنت خلیقته طابت عشرته ؛(193)
هر کس خوش اخلاق باشد، زندگى اش پاکیزه و گوارا مى گردد.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
البر و حسن الخلق یعمران الدیار ویزیدان فى الاعمار؛(194)
نیکى و خوش اخلاقى ، شهرها را آباد و عمرها را زیاد مى کند.
(5)
امام على (علیه السلام):
حسن الاخلاق یدر الارزاق ویونس الرفاق ؛(195)
خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
حسنوا أخلاقکم والطفوا بجیرانکم وأکرموا نسأکم تدخلوا الجنة بغیر حساب ؛(196)
اخلاق خود را نیکو کنید و با همسایگان خود مهربان باشید و زنان خود را گرامى بدارید تا بى حساب وارد بهشت شوید.
(7)
امام على (علیه السلام):
عود نفسک الجمیل فباعتیادک ایاه یعود لذیذا؛(197)
خود را به کارهاى زیبا (خداپسندانه ) عادت بده که اگر به آنها عادت کنى برایت لذت بخش مى شوند.
(8)
امام على (علیه السلام):
روضوا أنفسکم على الاخلاق الحسنة فان العبد المؤمن یبلغ بحسن خلقه درجة الصائم القائم ؛(198)
خودتان را بر خوش اخلاقى تمرین و ریاضت دهید، زیرا که بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گیر شب زنده دار مى رسد.
(9)
امام صادق (علیه السلام):
لما سئل عن حد حسن الخلق : تلین جانبک و تطیب کلامک وتلقى أخاک ببشر حسن ؛(199)
در پاسخ به پرسش از معناى خوش اخلاقى فرمودند: نرمخو و مهربان باشى ، گفتارت پاکیزه و مودبانه باشد و با برادرت با خوشرویى برخورد کنى .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ألا انبئکم بخیارکم ؟ قالوا: بلى یا رسول الله . قال : أحسنکم أخلاقا الموطئون اکنافا، الذین یألفون و یؤ لفون ؛(200)
آیا شما را از بهترین افرادتان خبر ندهم ؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاق ترین شما، آنان که نرمخو و بى آزارند، با دیگران انس مى گیرند و دیگران نیز با آنان انس و الفت مى گیرند.

21 - وفاى به عهد

(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اقربکم غدا منى فى الموقف اصدقکم للحدیث واداکم للامانة واوفاکم بالعهد واحسنکم خلقا واقربکم من الناس ؛(201)
نزدیک ترین شما به من در قیامت ، راستگوترین ، امانتدارترین ، وفادارترین به عهد، خوش اخلاق ترین و نزدیک ترین شما به مردم است .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من کان یومن بالله والیوم الاخر فلیف اذا وعد؛(202)
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، هر گاه وعده مى دهد باید وفا کند.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من عامل الناس فلم یظلمهم وحدثهم فلم یکذبهم ووعدهم فلم یخلفهم فهو ممن کملت مروته وظهرت عدالته ووجبت اخوته وحرمت غیبته ؛(203)
هر کس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نکند، دروغ نگوید، خلف وعده ننماید، جوانمردیش کامل ، عدالتش آشکار، برادرى با او واجب و غیبتش ‍ حرام است .
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ثلاث لیس لاحد من الناس فیهن رخصة : بر الوالدین مسلما کان اؤ کافرا والوفأ بالعهد لمسلم او کافرا وادأ الامانة الى مسلم کان اؤ کافرا؛(204)
سه چیز است که ترک آن براى هیچ کس جایز نیست : نیکى به پدر و مادر مسلمان باشند یا کافر، وفاى به عهد با مسلمان یا کافر و اداى امانت به مسلمان یا کافر.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ثلاث من کن فیه فهى راجعة على صاحبها: البغى والمکر والنکث ؛(205)
سه خصلت است که در هر کس باشد (آثارش ) به خود او بر مى گردد: ظلم کردن ، فریب دادن ، تخلف از وعده .
(6)
امام على (علیه السلام):
لیس من فرائض الله شى ء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتت آرائهم من تعظیم الوفأ بالعهود؛(206)
هیچ یک از فرائض الهى مانند وفاى به عهد نیست که مردم به همه خواسته هاى گوناگون و دیدگاه هاى مختلف ، بیشتر بر آن اتفاق نظر داشته باشند.
(7)
امام على (علیه السلام):
وایاک ... ان تعدهم فتتبع موعدک بخلفک ... فان الخلف یوجب المقت عند الله والناس ؛(207)
بپرهیز از خلف وعده که آن موجب نفرت خدا و مردم از تو مى شود.
(8)
امام على (علیه السلام):
لاتعدن عدة لاتثق من نفسک بانجازها؛(208)
وعده اى نده که از وفاى به آن اطمینان ندارى .
(9)
امام على (علیه السلام):
لا تعتمد على مودة من لا یوفى بعهده ؛(209)
به دوستى که به عهد خود وفا نمى کند اعتماد نکن .
(10)
امام سجاد (علیه السلام):
قلت لعلى بن الحسین (علیه السلام): اخبرنى بجمیع شرایع الدین قال علیه السلام : قول الحق والحکم بالعدل والوفأ بالعهد؛(210)
به امام سجاد (علیه السلام) عرض کردم : مرا از تمام دستورهاى دین آگاه کنید امام (علیه السلام) فرمودند: حقگویى ، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد.
22 - گذشت
(1)
امام على (علیه السلام):
العفو تاج المکارم ؛(211)
گذشت ، اوج بزرگواریهاست .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اذا اوقف العباد نادى مناد: لیقم من أجره على الله ولیدخل الجنة قیل : من ذالذى أجره على الله ؟ قال : العافون عن الناس ؛(212)
هنگامى که بندگان در پیشگاه خدا مى ایستند، آواز دهنده اى ندا دهد: آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته مى شود: چه کسى مزدش با خداست ؟ مى گوید: گذشت کنندگان از مردم .
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من کثر عفوه مد فى عمره ؛(213)
هر کس پر گذشت باشد، عمرش طولانى شود.
(4)
امام رضا (علیه السلام):
ما التقت فئتان قط الا نصر أعظمها عفوا؛(214)
هرگز دو گروه با هم رویاروى نشدند، مگر این که با گذشت ترین آنها پیروز شد.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من عفا عن مظلمة أبد له الله بها عزا فى الدنیا والاخرة ؛(215)
هر کس از ظلمى که در حق او شده گذشت کند، خداوند به جاى آن در دنیا و آخرت به او عزت مى بخشد.
(6)
امام حسین (علیه السلام):
ان أعفى الناس من عفا عند قدرته ؛(216)
با گذشت ترین مردم ، کسى است که در زمان قدرت داشتن ، گذشت کند.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
تعافوا تسقط الضغائن بینکم ؛(217)
از یکدیگر گذشت کنید، تا کینه هاى میان شما از بین برود.
(8)
امام رضا (علیه السلام):
فى قوله تعالى : (فاصفح الصفح الجمیل ) -: عفو من غیر عقوبة تعنیف ولا عتب ؛(218)
درباره آیه ((پس گذشت کن گذشتى زیبا...)) فرمودند: مقصود، گذشت بدون مجازات و تندى و سرزنش است .
(9)
امام على (علیه السلام):
شر الناس من لایعفو عن الزلة ولایستر العورة ؛(219)
بدترین مردم کسى است که خطاى دیگران را نبخشد و عیب را نپوشاند.
(10)
امام على (علیه السلام):
جاز بالحسنة و تجاوزعن السیئة ما لم یکن ثلما فى الدین أو وهنا فى سلطان الاسلام ؛(220)
(بدى یا خوبى را) به نیکى پاداش ده و از بدى درگذر، به شرط آنکه به دین لطمه اى نزند یا در قدرت اسلام ضعفى پدید نیاورد.
23 - راستگویى
(1)
امام صادق (علیه السلام):
ان الله عزوجل لم یبعث نبیا الا بصدق الحدیث وأدأ الامانة الى البر والفاجر؛(221)
خداى عزوجل هیچ پیامبرى را نفرستاد، مگر با راستگویى ، و برگرداندن امانت به نیکوکار و یا بدکار.
(2)
امام صادق (علیه السلام):
ان الصادق أول من یصدقه الله عزوجل یعلم أنه صادق و تصدقه نفسه تعلم أنه صادق ؛(222)
راستگو را نخستین کسى که تصدیق مى کند، خداى عزوجل است که مى داند او راستگوست و نیز نفس او تصدیقش مى کند که مى داند راستگوست .
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا على اصدق وان ضرک فى العاجل فانه ینفعک فى الاجل و لا تکذب و ان ینفعک فى العاجل فانه یضرک فى الاجل ؛(223)
راست بگو اگر چه در حال حاظر به ضرر تو باشد ولى در آینده به نفع توست و دروغ نگو اگر چه در حال حاضر به نفع تو باشد ولى در آینده به ضرر توست .
(4)
امام على (علیه السلام):
أربع من أعطیهن فقد أعطى خیر الدنیا والاخرة صدق حدیث وأدأ أمانة وعفة بطن وحسن خلق ؛(224)
چهار چیز است که به هر کس داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است : راستگویى ، ادأ امانت ، حلال خورى و خوش اخلاقى .
(5)
امام على (علیه السلام):
الصادق على شفا منجاة و کرامة والکاذب على شرف مهواة و مهانة ؛(225)
راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه و خوارى .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
لا تغتروا بصلاتهم و لا بصیامهم ، فان الرجل ربما لهج بالصلاة والصوم حتى لو ترکه استوحش ، ولکن اختبروهم عند صدق الحدیث وأدأ الامانة ؛(226)
فریب نماز و روزه مردم را نخورید، زیرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى کند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس مى کند، بلکه آنها را به راستگویى و امانتدارى بیازمایید.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اذا رأیت من أختک ثلاث خصال فارجه : الحیأ والامانة والصدق ؛(227)
هر گاه در برادر (دینى ) خود سه صفت دیدى به او امیدوار باش : حیا، امانتدارى و راستگویى .
(8)
امام على (علیه السلام):
المؤ من صدق اللسان بذول الاحسان ؛(228)
مؤ من بسیار راستگو و بسیار نیکوکار است .
(9)
امام صادق (علیه السلام):
من صدق لسانه زکى عمله ؛(229)
هر کس راستگو باشد عملش پاکیزه مى شود و رشد مى کند.
(10)
امام على (علیه السلام):
یبلغ الصادق بصدقه ما یبلغه الکاذب باحتیاله ؛(230)
راستگو، با راستگویى خود به همان مى رسد که دروغگو با حیله گرى خود.
24 - دروغگویى
(1)
رسول اکرم (علیه السلام):
ان رجلا أتى سیدنا رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) فقال : یا رسول الله علمنى خلقا یجمع لى خیر الدنیا والاخرة فقال (صلى الله علیه و آله و سلم) لاتکذب ؛(231)
مردى به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.
(2)
امام على (علیه السلام):
لیس الکذب من خلائق الاسلام ؛(232)
دروغگویى از اخلاق اسلام نیست .
(3)
امام على (علیه السلام):
(علامة ) الایمان أن توثر الصدق حیث یضرک على الکذب حیث ینفعک ؛(233)
(نشانه )ایمان ، این است که راستگویى را هر چند به زیان تو باشد بر دروغگویى ، گر چه به سود تو باشد، ترجیح دهى .
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أنا رعیم ببیت فى ربض الجنة ، وبیت فى وسط الجنة ، وبیت فى أعلى الجنته لمن ترک المرأ وان کان محقا، ولمن ترک الکذب وان کان هازلا، ولمن حسن خلقه ؛(234)
من بر کسى که مجادله را رها کند، هر چند حق با او باشد و کسى که دروغ نگوید، هر چند به شوخى باشد و کسى که اخلاقش را نیکو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مرکز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى کنم .
(5)
امام سجاد (علیه السلام):
اتقوا الکذب الصغیر منه والکبیر، فى کل جد وهزل فان الرجل اذا کذب فى الصغیر اجترأ على الکبیر؛(235)
از دروغ کوچک و بزرگش ، جدى و شوخیش بپرهیزید، زیرا انسان هر گاه در چیز کوچک دروغ بگوید، به گفتن دروغ بزرگ نیز جرئت پیدا مى کند.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الکذب ینقص الرزق ؛(236)
دروغ ، روزى را کم مى کند.
(7)
امام على (علیه السلام):
یکتسب الکاذب بکذبه ثلاثا: سخط الله علیه واستهانة الناس به ومقت الملائکة له ؛(237)
دروغگو با دروغگویى خود سه چیز بدست مى آورد: خشم خدا را نسبت به خود، نگاه تحقیرآمیز مردم را نسبت به خود و دشمنى فرشتگان را نسبت به خود.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
ان مما أعان الله (به ) على الکذابین النسیان ؛(238)
از جمله کمکهاى خداوند بر ضد دروغگویان فراموشى است .
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
عبد الله بن عامر: دعتنى أمى یوما و رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) قاعد فى بیتنا، فقالت : ها تعال اعطک ، فقال لها رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) ما أردت أن تعطیه ؟ قالت : أرادت أن اعطیه تمرا، فقال لها رسول الله صلى الله علیه و اله أما انک لولم تعطه شیئا کتبت علیک کذبة ؛(239)
عبدالله بن عامر: روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در خانه ما نشسته بودند. مادرم مرا صدا زد و گفت : بیا به تو (چیزى ) بدهم . رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) به او فرمودند: مى خواهى چه به او بدهى ؟ عرض کرد: مى خواهم خرمایى به او بدهم . رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) به مادرم فرمودند: بدان که اگر چیزى به او ندهى ، دروغ برایت نوشته مى شود.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله عزوجل أحب الکذب فى الصلاح وأبغض الصدق فى الفساد؛(240)
خداوند عزوجل ، دروغى را که باعث صلح و آشتى شود دوست دارد و از راستى که باعث فتنه شود بیزار است .
25 - گشاده رویى
(1)
امام على (علیه السلام):
البشر أول البر؛(241)
گشاده رویى ، سر آغاز نیکى است .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
حسن البشر یذهب بالسخیمة ؛(242)
گشاده رویى کنیه را از بین مى برد.
(3)
امام على (علیه السلام):
البشر شیمة الحر؛(243)
گشاده رویى خوى آزاده است .
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
کن بشاشا فان الله یحب البشاشین و تبغض العبوس کریه الوجه ؛(244)
گشاده رو باش که خداوند انسانهاى گشاده رو را دوست دارد و با اخموى ترش رو دشمن است .
(5)
امام على (علیه السلام):
بشرک یدل على کرم نفسک ؛(245)
گشاده رویى تو نشانگر بزرگوارى و کرامت نفس توست .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
صنائع المعروف و حسن البشر یکسبان المحبة ویدخلان الجنة والبخل و عبوس الوجه یبعدان من الله ویدخلان النار؛(246)
نیکوکارى و گشاده رویى ، محبت آورند و به بهشت مى برند و بخل و ترشرویى از خدا دور مى کنند و به دوزخ برند.
(7)
امام على (علیه السلام):
بالبشر وبسط الوجه یحسن موقع البذل ؛(247)
با گشاده رویى و خوشرویى ، بخشش ارزش پیدا مى کند.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
انکم لن تسعوا الناس بأموالکم فالقوهم بطلاقة الوجه و حسن البشر؛(248)
شما هرگز نمى توانید با اموال خود همه مردم را بهره مند سازید، پس با آنان با گشاده رویى تمام برخورد کنید.
(9)
امام على (علیه السلام):
اذا لقیتم اخوانکم فتصافحوا وأظهروا لهم البشاشة و البشر تتفرقوا ما علیکم من الاوزار قد ذهب ؛(249)
هر گاه با برادران خود روبه رو شدید و دست دادید و خوشرویى و گشاده رویى نشان دادید، هنگام جدا شدن گناهانتان ریخته است .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
بسط الوجه زینة الحلم ؛(250)
گشاده رویى زینت بردبارى است .
26 - حیا
(1)
امام على (علیه السلام):
الحیأ مفتاح کل الخیر؛(251)
حیا کلید همه خوبى هاست .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الحیأ زینة الاسلام ؛(252)
حیا زینت اسلام است .
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله یحب الحیى الحلیم العفیف المتعفف ؛(253)
خداوند انسان با حیاى بردبار پاک دامنى را که پاکدامنى مى ورزد، دوست دارد.
(4)
امام کاظم (علیه السلام):
احیأ من الایمان والایمان فى الجنة والبذأ من الجفأ و الجفأ فى النار؛(254)
حیا از ایمان و ایمان در بهشت است و بدزبانى از بى مهرى و بدرفتارى است و بدرفتارى در جهنم است .
(5)
امام صادق (علیه السلام):
الحیأ على وجهین فمنه ضعف ومنه قوة واسلام وایمان ؛(255)
حیا بر دوگونه است : یکى حیاى ضعف و ناتوانى و دیگرى حیاى قدرت و اسلام و ایمان .
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الحیأ عشرة أجزأ فتسعة فى النسأ وواحد فى الرجال ؛(256)
حیا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان و یک جزء آن در مردان .
(7)
امام على (علیه السلام):
غایة الحیأ أن یستحیى المرء من نفسه ؛(257)
اوج حیا این است که آدمى از خودش حیا کند.
(8)
امام على (علیه السلام):
ثلاث لایستحیى منهن : خدمة الرجل ضیفه و قیامه عن مجلسه لابیه و معلمه وطلب الحق وان قل ؛(258)
از سه کار حیا نباید کرد: خدمت به میهمان ، از جا برخاستن در برابر پدر و آموزگار خویش و طلب حق گرچه اندک باشد.
(9)
امام على (علیه السلام):
الحیأ من الله یمحو کثیرا من الخطایا؛(259)
حیا از خدا بسیارى از گناهان را پاک مى کند.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أما الحیأ فیتشعب منع اللین ، والرأفة ، والمراقبة لله فى السر والعلانیة ، والسلامة ، واحتناب الشر، والبشاشة ، والسماحة ، والظفر، وحسن الثنأ على المرء فى الناس ، فهذا ما أصاب العاقل بالحیأ، فطوبى لمن قبل نصیحة الله وخاف فضیحته ؛(260)
اما شاخه هاى حیا عبارتند از: نرمش ، مهربانى ، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان ، سلامت ، دورى از بدى ، خوشرویى ، گذشت ، بخشندگى ، پیروزى و خوشنامى در میان مردم ، اینها فوایدى است که خردمند از حیا مى برد. خوشا بحال کسى که نصیحت خدا را بپذیرید و از رسوایى خودش بترسد.
27 - مدارا
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أمرنى ربى بمداراة الناس کما أمرنى بأدأ الفرائض ؛(261)
پروردگارم ، همان گونه که مرا به انجام واجبات فرمان داده ، به مدارا کردن با مردم نیز فرمان داده است .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أعقل الناس أشدهم مداراة للناس ؛(262)
عاقل ترین مردمى کسى است که بیشتر با مردم مدارا کند.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من أعطى حظه من الرفق فقد أعطى حظه من خیر الدنیا والاخرة ؛(263)
هر کس را که بهره اى از مدارا داده اند، بدون شک بهره اش را از خیر دنیا و آخرت داده اند.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ما کان الرفق فى شى ء الا زانه ؛(264)
مدارا با چیزى همراه نشد مگر آنکه آن را زینت بخشید.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله یحب الرفق ویعین علیه ؛(265)
خداوند مدارا را دوست دارد و انسان را بر انجام آن یارى مى کند.
(6)
امام على (علیه السلام):
لیس الحکیم من لم یدار من لایجد بدا من مداراته ؛(266)
حکیم نیست آن کس که مدارا نکند با کسى که چاره اى جز مدارا کردن با او نیست .
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الانبیأ انما فضلهم الله على خلقه بشدة مداراتهم لاعدأ دین الله وحسن تقیتهم لاجل اخوانهم فى الله ؛(267)
خداوند از این رو پیامبران را بر دیگر مردمان برترى داد که با دشمنان دین خدا بسیار با مدارا رفتار مى کردند و براى حفظ برادران همکیش خود نیکو تقیه مى کردند.
(8)
امام حسین (علیه السلام):
من أحجم عن الرأى وعییت به الحیل کان الرفق مفتاحه ؛(268)
هر کس فکرش به جایى نرسد و راه تدبیر بر او بسته شود، کلیدش ‍ مداراست .
(9)
امام صادق (علیه السلام):
فى قوله تعالى (وقولوا للناس حسنا) -: أى للناس کلهم مؤ منهم و مخالفهم ، أما المؤمنون فیبسط لهم وجهه ، وأما المخالفون فیکلمهم بالمداراة لاجتذابهم الى الایمان ، فانه بأیسر من ذلک یکف شرورهم عن نفسه ، وعن اخوانه المؤمنین ؛(269)
درباره آیه (و با مردم سخن نیکو گویید) فرمود: مقصود همه مومنان اعم از مومن و کافر است . اما با مومنان باید گشاده رو بود و اما با کافران باید به نرمى و مدارا سخن گفت ، تا به سوى ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش ‍ این است که خود و برادران مومنش را از گزند آنان مصون مى دارد.
(10)
امام على (علیه السلام):
دار الناس تأمن غوائلهم وتسلم من مکایدهم ؛(270)
با مردم مدارا کن ، تا از گزندهایشان در امان باشى و از نیرنگهایشان سالم بمانى .
28 - انصاف
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لامیر المؤمنین (علیه السلام) ألا اخبرکم ، بأشبهکم بى خلقا؟ قال : بلى یا رسول الله قال : أحسنکم خلقا، وأعظمکم حلما، وأبرکم بقرابته وأشدکم من نفسه انصافا؛(271)
به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: آیا تو را خبر ندهم که اخلاق کدام یک از شما به من شبیه تر است ؟ عرض کردند: آرى ، اى رسول خدا. فرمودند: آن کس که از همه شما خوش اخلاق تر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیکوکارتر و با انصاف تر باشد.
(2)
امام على (علیه السلام):
الانصاف أفضل الفضائل ؛(272)
انصاف ، برترین ارزشهاست .
(3)
امام على (علیه السلام):
الانصاف یرفع الخلاف ویوجب الایتلاف ؛(273)
انصاف ، اختلافات را از بین مى برد و موجب الفت و همبستگى مى شود.
(4)
امام على (علیه السلام):
من أنصف انصف ؛(274)
هر کس با انصاف باشد، انصاف مى بیند.
(5)
امام على (علیه السلام):
زکاة القدرة الانصاف ؛(275)
زکات قدرت ، انصاف است .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
من أنصف الناس من نفسه رضى به حکما لغیره ؛(276)
هر کس با مردم منصفانه رفتار کند، دیگران داورى او را مى پذیرند.
(7)
امام على (علیه السلام):
أعدل الناس من أنصف من ظلمه ؛(277)
عادل ترین مردم کسى است که با کسى که به او ظلم کرده با انصاف رفتار کند.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من واسى الفقیر و أنصف الناس من نفسه فذلک المؤمن حقا؛(278)
هر کس به نیازمند کمک مالى کند و با مردم منصفانه رفتار نماید چنین کسى مومن حقیقى است .
(9)
امام على (علیه السلام):
انصف الناس من نفسک وأهلک وخاصتک و من لک فیه هوى واعدل فى العدو والصدیق ؛(279)
خودت و خانواده ات و نزدیکانت و کسانى که به آنان علاقه دارى ، با مردم منصفانه رفتار کنید و با دوست و دشمن به عدالت رفتار کن .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
انصف الناس من نفسک وانصح الامة وارحمهم فاذا کنت کذلک و غضب الله على أهل بلدة أنت فیها وأراد أن ینزل علیهم العذاب نظر الیک فرحمهم بک ، یقول الله تعالى : (وما کان ربک لیهلک القرى بظلم وأهلها مصلحون )؛(280)
با مردم منصفانه رفتار کن و نسبت به آنان خیرخواه و مهربان باش ، زیرا اگر چنین بودى و خداوند بر مردم آبادیى که تو در آن به سر مى برى خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرو فرستد، به تو نگاه مى کند و به خاطر تو به آن مردم رحم مى کند. خداى متعال مى فرماید ((و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است که شهرهایى را که مردمش درستکارند، به ستمى هلاک کند)).
29 - دوستى
(1)
لقمان حکیم رحمة الله :
یا بنى لاتعد بعد تقوى الله من أن تتخذ صاحبا صالحا؛(281)
فرزندم بعد از تقواى الهى از گرفتن دوست شایسته نگذر.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من أراد الله به خیرا رزقه الله خلیلا صالحا؛(282)
هر کس که خداوند براى او خیر بخواهد، دوستى شایسته نصیب وى خواهد نمود.
(3)
لقمان حکیم رحمة الله :
یا بنى اتخد ألف صدیق وألف قلیل ولاتتخذ عدوا واحدا والواحد کثیر؛(283)
فرزندم هزار دوست بگیر که هزار دوست هم کم است و یک دشمن مگیر که یک دشمن هم زیاد است .
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الجلیس الصالح خیر من الوحدة ، والوحدة خیر من جلیس ‍ السوء؛(284)
هم نشین خوب ، از تنهایى بهتر است و تنهایى از هم نشین بد بهتر است .
(5)
امام على (علیه السلام):
من لم یقدم فى اتخاذ الاخوان الاعتبار دفعه الاغترار الى صحبة الفجار؛(285)
هر کس در انتخاب برادران (دوستان ) امتحان را مقدم ندارد، فریب خوردگى او را با مصاحبت با بدکاران مى کشاند.
(6)
امام على (علیه السلام):
خیر اخوانک من دعاک الى صدق المقال بصدق مقاله و ندبک الى أفضل الاعمال بحسن أعماله ؛(286)
بهترین برادرانت (دوستت )، کسى است که با راستگویى اش تو را به راستگویى بخواند و با اعمال نیک خود، تو را به بهترین اعمال برانگیزد.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
لا ینبغى للمرء المسلم أن یواخى الفاجر و لا الاحمق الکذاب ؛(287)

سزاوار نیست که مسلمان با بدکار و احمق و دروغگو رفاقت کند.

(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ثلاثة تخلص المودة : اهدأ العیب ، و حفظ الغیب ، والمعونة فى الشدة ؛(288)
سه چیز دوستى را یکرنگ مى سازد: هدیه کردن عیب هاى یکدیگر، در غیبت دوست پاس خاطر او را داشتن و بدگویى نکردن و یارى رساندن در سختى .
(9)
امام على (علیه السلام):
الصدیق من کان ناهیا عن الظلم والعدوان معینا على البر والاحسان ؛(289)
دوست ، کسى است که از ظلم و تجاوز باز دارد و بر انجام خوبى و نیکى یارى کند.
(10)
امام على (علیه السلام):
وابذل ... للعامة بشرک و محبتک ولعدوک عدلک وانصافک ...؛(290)
گشاده رویى و دوستى ات را براى عموم مردم و عدالت و انصافت را براى دشمنت بکارگیر.
30 - مشورت
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ما یستغنى رجل عن مشورة ؛(291)
هیچ کس از مشورت بى نیاز نیست .
(2)
امام حسن (علیه السلام):
ما تشاور قوم الا هدوا الى رشدهم ؛(292)
هیچ ملتى با هم مشورت نکردند مگر آن که راه درست خود را پیدا کردند.
(3)
امام على (علیه السلام):
خیر من شاورت ذوواالنهى والعلم واولوا التجارب والحزم ؛(293)
بهترین کسى که با او مشورت کنى کسى است که صاحب عقل و علم و تجربه ها و دوراندیشى باشد.
(4)
امام على (علیه السلام):
من استبد برأیه هلک و من شاور الرجال شارکها فى عقولها؛(294)
هر کس خود رأى شد هلاک مى شود و هر کس با افراد صاحب نظر مشورت کند در عقل آنان شریک مى شود.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
مشاورة العاقل الناصح رشد ویمن وتوفیق من الله فاذا أشار علیک الناصح العاقل فایاک والخلاف فان فى ذلک العطب ؛(295)
مشورت کردن با عاقل خیر خواه مایه هدایت و میمنت است و توفیقى است از جانب خداوند، پس هر گاه خیرخواه عاقل تو را راهنمایى کرد، مبادا مخالفت کنى که موجب نابودى مى شود.
(6)
امام على (علیه السلام):
شاور فى امورک الذین یخشون الله ترشد؛(296)
در کارهاى خود با افراد خدا ترس مشورت کن ، تا راه درست را بیابى .
(7)
امام على (علیه السلام):
لا تستشر الکذاب فانه کالسراب یقرب علیک البعید ویبعه علیک القریب ؛(297)
با دروغگو مشورت نکن ، چون دروغگو، مانند سراب ، دور را در نظرت نزدیک نشان مى دهد و نزدیک را دور.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من استشاره أخوه المؤمن فلم یمحضه النصیحة سلبه الله لبه ؛(298)
هر کس برادر مومنش با او مشورت کند و او صادقانه راهنمائیش نکند، خداوند عقلش را از او بگیرد.
(9)
امام سجاد (علیه السلام):
حق المستشیر ان علمت أن له رأیا أشرت علیه وان لم تعلم أرشدته الى من یعلم ؛(299)
حق مشورت کننده این است ، که اگر براى راهنمایى او نظردارى ، راهنمائیش کنى و اگر اطلاعى نداشته باشى او را به کسى که (در آن زمینه ) آگاهى دارد راهنمایى کنى .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا على لاتشاور جبانا فانه یضیق علیک المخرج ولاتشاور البخیل فانه یقصربک عن غایتک ولاتشاور حریصا فانه یزیق لک شرها؛(300)
اى على با ترسو مشورت مکن ، زیرا او راه بیرون آمدن از مشکل را بر تو تنگ مى کند و با بخیل مشورت مکن ، زیرا او تو را از هدف باز مى دارد و با حریص مشورت مکن ، زیرا او حریص بودن را در نظرت زیبا جلوه مى دهد.
31 - شجاعت
(1)
امام على (علیه السلام):
الشجاعة عز حاضر، الجبن ذل ظاهر؛(301)
شجاعت عزتى است آماده ، ترس ذلتى است آشکار.
(2)
امام على (علیه السلام):
الشجاعة نصرة حاضرة وفضیلة ظاهرة ؛(302)
شجاعت ، نصرتى نقد و فضیلتى آشکار است .
(3)
امام على (علیه السلام):
السخأ والشجاعة غرائز شریفة ، یضعها الله سبحانه فیمن أحبه وامتحنه ؛(303)
سخاوت و شجاعت خصلت هاى والایى هستند که خداوند سبحان آن دو را در وجود هر کس که دوستش داشته و او را آزموده باشد مى گذارد.
(4)
امام على (علیه السلام):
جبلت الشجاعة على ثلاث طبائع ، لکل واحدة منهن فضیلة لیست للاخرى : السخأ بالنفس والانفة من الذل وطلب الذکر...؛(304)
شجاعت بر سه خصلت سرشته شده که هر یک از آنها فضیلتى دارد که دیگرى فاقد آن است : از خود گذشتگى ، تن ندادن به خوارى و ذلت و نامجویى .
(5)
امام على (علیه السلام):
ثمرة الشجاعة الغیرة ؛(305)
غیرت میوه شجاعت است .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
ثلاثة لاتعرف الافى ثلاث مواطن : لایعرف الحلیم الا عند الغضب الشجاع الا عند الحرب و لا أخ الا عند الحاجة ؛(306)
سه کس اند که جز در سه جا شناخته نمى شوند: بردبار جز در هنگام خشم ، شجاع جز در جنگ و برادر جز در هنگام نیازمندى .
(7)
امام على (علیه السلام):
لا أشجع من لبیب ؛(307)
شجاع تر از خردمند، وجود ندارد.
(8)
امام على (علیه السلام):
لو ثمیزت الاشیأ لکان الصدق مع الشجاعة و کان الجبن مع الکذب ؛(308)
اگر خصلت ها از یکدیگر متمایز و جدا شوند، هر آینه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ .
(9)
امام على (علیه السلام):
آفة الشجاعة اضاعة الحزم ؛(309)
آفت شجاعت ، فروگذاشتن دوراندیشى است .
(10)
امام على (علیه السلام):
العدل أفضل من الشجاعة لان الناس لواستعملوا العدل عموما فى جمیعهم لاستغنوا عن الشجاعة ؛(310)
عدالت بهتر از شجاعت است زیرا اگر مردم عدالت را همگى دوباره به کار گیرند از شجاعت بى نیاز مى شوند.
32 - بردبارى
(1)
امام صادق (علیه السلام):
الحلم سراج الله ... والحلم یدور على خمسة أوجه : أن یکون عزیزا فیذل أو یکون صادقا فیتهم أو یدعو الى الحق فیستخف به أو أن یوذى بلا جرم أو أن یطالب بالحق و یخالفوه فیه ، فان آتیت کلا منها حقه فقد آصبت ...؛(311)
بردبارى چراغ خداست ... پنج چیز است که بردبارى مى طلبد: شخص ‍ عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت کند و سبکش بشمارند، بى گناه باشد و اذیت شود، حق طلبى کند و با او مخالفت کنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار کنى ، بردبار هستى ...
(2)
امام على (علیه السلام):
الحلم غطأ ساتر والعقل حسام قاطع ، فاستر خلل خلقک بحلمک و قاتل هواک بعقلک ؛(312)
بربارى پرده اى پوشاننده و عقل شمشیرى برنده است ، پس عیبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوس ‍ برخیز.
(3)
امام على (علیه السلام):
ان لم تکن حلیما فتحلم فانه قل من تشبة بقوم الا أوشک أن یکون منهم ؛(313)
اگر بردبار نیستى خود را بردبار جلوه ده ، زیرا کمتر کسى است که خود را شبیه گروهى کند و بزودى یکى از آنان نشود.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
کاد الحلیم أن یکون نبیا؛(314)
آدم بردبار به پیامبرى نزدیک است .
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لیس بحلیم من لم یعاشر بالمعروف من لابد له من معاشرته حتى یجعل الله من ذلک مخرجا؛(315)
بردبار نیست آن که با کسى که چاره اى جز معاشرت با او ندارد به نیکى معاشرت نکند تا این که خداوند براى او راه نجاتى از معاشرت با وى فراهم آورد.
(6)
امام على (علیه السلام):
الحلم یطفى نار الغضب والحدة توجج احراقه ؛(316)
بردبارى آتش خشم را فرو مى نشاند و تندى آن را شعله ورتر مى کند.
(7)
امام على (علیه السلام):
لیس الحلیم من عجز فهجم واذا قدر انتقم ، انما الحلیم من اذا قدر عفا و کان الحلم غالبا على کل أمره ؛(317)
کسى که چون ناتوان شود هجوم برد و چون قدرت یابد انتقام گیرد بردبار نیست ، بلکه بردبار کسى که قدرت داشته باشد اما گذشت کند و بردبارى بر تمامى امور او غالب باشد.
(8)
امام على (علیه السلام):
من حلم عن عدوه ظفر به ؛(318)
هر کس در مقابل دشمن بردبار باشد بر او پیروز مى شود.
(9)
امام على (علیه السلام):
من غاظک بقبح السفه علیک ، فغظه بحسن الحلم عنه ؛(319)
هر کس با زشتى سبکسرى تو را خشمگین کرد تو با زیبایى بردبارى او را به خشم آور.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
فأما الحلم فمنه رکوب الجمیل ، و صحبة الابرار و رفع من الضعة و رفع من الخساسة و تشهى الخیر و تقرب صاحبه من معالى الدرجات والعفو والمهل والمعروف والصمت فهذاما یتشعب للعاقل بحلمه ؛(320)
حاصل بردبارى : آراسته شدن به خوبیها، هم نشینى با نیکان ، ارجمند شدن ، عزیز گشتن ، رغبت به نیکى ، نزدیک شدن بردبار به درجات عالى ، گذشت ، آرامش و تأنى ، احسان و خاموشى . اینها ثمره بردبارى عاقل است .
33 - خشم
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الا ان خیر الرجال من کان بطى ء الغضب سریع الرضا؛(321)
بدانید که بهترین انسان ها کسانى هستند که دیر به خشم آیند و زود راضى شوند.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ما تجرع عبد جرعة افضل عند الله من جرعة غیظ کظمها ابتغأ وجه الله ؛(322)
انسان هیچ جرعه اى ننوشد که نزد خدا از جرعه خشمى که براى رضاى خدا فرو خورد بهتر باشد.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الغضب من الشیطان وان الشیطان خلق من النار وانما تطفأ النار بالمأ فاذا غضب احدکم فلیتوضا؛(323)
خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش ‍ مى شود، پس هر گاه یکى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الصرعة کل الصرعة الذى یغضب غیشتد غضبه ویحمر وجهه ویقشر شعره فیصرع غضبه ؛(324)
کمال دلیرى آن است که کسى خشمگین شود و خشمش شدت گیرد و چهره اش سرخ شود و موهایش بلرزد، اما بر خشم خود چیره گردد.
(5)
امام على (علیه السلام):
بئس القرین الغضب : یبدى المعائب ویدنى الشر ویباعد الخیر؛(325)
خشم همنشین بسیار بدى است : عیب ها را آشکار، بدى ها را نزدیک و خوبى ها را دور مى کند.
(6)
امام على (علیه السلام):
اقدر الناس على الصواب من لم یغضب ؛(326)
تواناترین مردم در تشخیص درست کسى است که خشمگین نشود.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
لیس منا من لم یملک نفسه عند غضبه ؛(327)
کسى که هنگام خشم خوددار نباشد، از ما نیست .
(8)
امام صادق (علیه السلام):
من غضب علیک ثلاث مرات ولم یقل فیک سوءا فاتخذه لنفسک خلیلا؛(328)
هر کس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت ، او را براى خود به دوستى انتخاب کن .
(9)
امام صادق (علیه السلام):
المؤمن اذا غضب لم یخرجه غضبه من حق واذا رضى لم یدخله رضاه فى باطل والذى اذا قدر لم یأخذ اکثر مماله ؛(329)
مومن چون خشمگین شود، خشمش او را از حق بیرون نبرد و چون خشنود شود، خشنودیش او را به باطل نکشاند و چون قدرت یابد بیش از حق خود نگیرد.
(10)
امام هادى (علیه السلام):
الغضب على من تملک لوم ؛(330)
بر زیردستان خشمگین شدن نشانه پستى است .
34 - مردانگى
(1)
امام على (علیه السلام):
المروءة اسم جامع لسائر الفضائل والمحاسن ؛(331)
مردانگى ، نامى است که همه بزرگواریها و خوبیها را در بر مى گیرد.
(2)
امام على (علیه السلام):
مر على قوم یتحدثون - فیم أنتم ؟ فقالوا: نتذاکر المروءة ، فقال : أو ما کفاکم الله فى کتابه اذ یقول : (ان الله یأمر بالعدل والاحسان ) فالعدل الانصاف والاحسان التفضل ، فما بعد هذا؟!؛
امام على (علیه السلام) بر گروهى عبور کردند که در حال گفتگو بودند. فرمودند در باره چه سخن مى گویید؟ عرض کردند: درباره مردانگى گفتگو مى کنیم . فرمودند: آیا خداوند در کتاب خود پاسخ شما را نداده است ، آنجا که مى فرماید: ((همانا خداوند به عدل و احسان فرمان مى دهد؟)) عدل ، انصاف است و احسان ، نیکى و بخشش . غیر از اینها چیز دیگرى هم هست ؟
(3)
امام على (علیه السلام):
المروءة اجتناب الرجل ما یشینه واکتسابه ما یزینه ؛(332)
مردانگى ، دورى کردن احسان است از آنچه مایه ننگ اوست و به دست آوردن آنچه که باعث آراستگى اوست .
(4)
امام على (علیه السلام):
جماع المروءة أن لا تعمل فى السر ما تستحیى منه فى العلانیة ؛(333)
اساس مردانگى ، این است که در پنهان ، کارى را نکنى که در آشکار از انجام آن شرم داشته باشى .
(5)
امام على (علیه السلام):
یستدل على مروءة الرجل ببث المعروف وبذل الاحسان وترک الامتنان ؛(334)
نشانه مردانگى انسان ، به همه نیکى کردن و احسان نمودن و منت نگذاشتن است .
(6)
امام على (علیه السلام):
اصل المروءة الحیأ و ثمرتها العفة ؛(335)
ریشه مردانگى حیا و میوه اش پاکدامنى است .
(7)
امام على (علیه السلام):
من تمام المروءة أن تنسى الحق لک وتذکر الحق علیک ؛(336)
از کمال مردانگى است که حقى را که بر گردن دیگران دارى ، فراموش کنى و حقى را که دیگران بر گردن تو دارند، به یاد داشته باشى .
(8)
امام على (علیه السلام):
بالصدق والوفأ تکمل المروءة لاهلها؛(337)
با صداقت و وفادارى ، مردانگى به کمال مى رسد.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
المروءة اصلاح المال ؛(338)
مردانگى ، اصلاح ثروت است .
(10)
امام على (علیه السلام):
أقیلوا ذوى المروءآت عثراتهم ، فیما یعتر منهم عاثر الا وید الله بیده یرفعه ؛(339)
از لغزش جوانمردان در گذرید، زیرا که هیچ یک از آنان نلغزد، مگر این که دست خداوند دستش را بگیرد و او را بلند کند.
35 - سخاوت
(1)
امام على (علیه السلام):
السخأ یکسب المحبة ویزین الاخلاق ؛(340)
سخاوت ، محبت آور و زینت اخلاق است .
(2)
امام صادق (علیه السلام):
السخأ من أخلاق الانبیأ، و هو عماد الایمان ؛ و لا یکون مومن الا سخیا، و لا یکون سخیا الا ذو یقین وهمة عالیة ؛ لان السخأ شعاع نور الیقین ، ومن عرف ما قصد هان علیه ما بذل ؛(341)
سخاوت از اخلاق پیامبران و ستون ایمان است . هیچ مومنى نیست مگر آن که بخشنده است و تنها آن کس بخشنده است که از یقین و همت والا برخوردار باشد؛ زیرا که بخشندگى پرتو نور یقین است . هر کس هدف را بشناسد بخشش بر او آسان شود.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
السخى قریب من الله ، قریب من الناس ، قریب من الجنة ؛(342)
سخاوتمند به خدا، مردم و بهشت نزدیک است .
(4)
امام صادق (علیه السلام):
السخأ ما کان ابتدأ، فأما ما کان من مسألة فحیأ و تذمم ؛(343)
سخاوت آن است که بى درخواست انجام گیرد، اما سخاوتى که در مقابل درخواست باشد ناشى از شرمندگى و براى افرار از سرزنش ‍ است .
(5)
امام رضا (علیه السلام):
السخى یأکل من طعام الناس لیأکلوا من طعامه ، والبخیل لا یأکل من طعام الناس لئلا یأکلوا من طعامه ؛(344)
سخاوتمند از غذاى مردم مى خورد، تا مردم از غذاى او بخورند اما بخیل از غذاى مردم نمى خورد تا آنها نیز از غذاى او نخورند.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
طعام السخى دوأ وطعام الشحیح دأ؛(345)
غذاى سخاوتمند، دارو است و غذاى بخیل ، درد.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
- لما سئل عن حد السخأ -: تخرج من مالک الحق الذى أوجبه الله علیک ، فتضعه فى موضعه ؛(346)
در پاسخ به سوال از مرز سخاوت فرمودند: حقوقى را که خداوند بر اموال تو واجب کرده است ، خارج کنى و آن را در جاى خودش قرار دهى .
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
السخى بما ملک وأراد به وجه الله ، وأما السخى فى معصیة الله فحمال سخط الله وغضبه وهو أبخل الناس على نفسه فکیف لغیره !؛(347)
سخاوتمند کسى است که از اموال خود و براى رضاى خدا سخاوت داشته باشد، اما کسى که در راه معصیت خدا دست و دل باز دارد، بارکش ‍ ناخوشنودى و خشم خداست . چنین کسى بخیل ترین مردمان نسبت به خود است چه رسد به دیگران .
(9)
امام حسن عسگرى (علیه السلام).
ان للسخأ مقدارا فان زاد علیه فهو سرف ؛(348)
سخاوت اندازه اى دارد که اگر از آن فراتر رود اسراف است .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله یبغض البخیل فى حیاته ، السخى عند وفاته ؛(349)
خداوند از کسى که در زندگى بخیل باشد و در هنگام مرگ سخى شود، نفرت دارد.
2019-07-10
(1)
امام صادق (علیه السلام):
ان السرف یورث الفقر وان القصد یورث الغنى ؛(350)
اسراف باعث فقر یا میانه روى موجب بى نیازى مى شود.
(2)
امام باقر (علیه السلام):
یا بنى علیک بالحسنة بین السیئتین تمحو هما قال : و کیف ذلک یا أبة ؟ قال : مثل قوله ، ((والذین اذا أنفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا))؛(351)
امام باقر (علیه السلام) به فرزندش امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تو را سفارش مى کنم به انجام کار خیر وسط دو کار بد تا آن دو را محو کند، امام صادق (علیه السلام) سئوال کردند چگونه چنین چیزى ممکن است ؟ امام فرمودند: همانطور که مؤمنین مى گوید مؤمنین کسانى هستند که وقتى خرج مى کنند اسراف و یا سختگیریى نمى کنند (اسراف و سختگیرى هر دو بدند و میانه روى وسط آنها خوب است ).
(3)
امام صادق (علیه السلام):
لیس فیما اصلح البدن اسراف ... انما الاسراف فیما أتلف المال وأضر بالبدن ؛(352)
در آنچه بدن را سالم نگه مى دارد اسراف نیست بلکه اسراف در چیزهایى است که مال را از بین ببرد و به بدن صدمه بزند.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
للمسرف ثلاث علامات : یشترى مالیس له ویلبس ما لیس له ویأکل ما لیس له ؛(353)
اسراف کننده سه نشانه دارد: آنچه در شانش نیست خریدارى کند، آنچه در شانش نیست مى پوشد و آنچه در شانش نیست مى خورد.
(5)
امام صادق (علیه السلام):
من أنفق شیئا فى غیر طاعة الله مبذر ومن أنفق فى سبیل الخیر فهو مقتصد؛(354)
هر کس مالى را در غیر طاعت خداوند خرج کند، اسرافکار و هر کس که در راه خیر خرج نماید، میانه رو است .
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا على أربعة یذهبن ضیاعا: الاکل على الشبع والسراج فى القمر والزرع فى السبخة والصنیعة عند غیر أهلها؛(355)
اى على چهار چیز به هدر مى رود: 1. خوردن بعد از سیرى ، 2. روشن کردن چراغ در مهتاب (جائى که روشن است )، 3. زراعت در زمینى که شوره زار است ، 4. نیکى کردن به کسى که لایق آن نیست .
(7)
امام صادق (علیه السلام):
روى أنه نظر الصادق الى فاکهة قد رمیت من دراه لم یستقص أکلها فغضب وقال : ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیرا من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه ؛(356)
نقل شده است از امام صادق (علیه السلام) مشاده کردند که سیبى نیم خورده از خانه بیرون انداخته اند، خشمگین شدند و فرمودند: اگر شما سیر هستید، خیلى از مردم گرسنه اند خوب بود آن را به نیازمندش ‍ مى دادید.
(8)
امام على (علیه السلام):
فدع الاسراف مقتصدا واذکر فى الیوم غدا وأمسک من المال بقدر ضرورتک وقدم الفضل لیوم حاجتک ؛(357)
اسراف را رها کن و میانه روى در پیش گیر و امروز به یاد فرداباش و از مال به اندازه ضرورتت نگه دار و اضافى آن را براى روز نیازمندیت (قیامت ) پیش فرست .
(9)
امام صادق (علیه السلام):
لما سئل عن أدنى الاسراف -: الذالک ثوب صونک واهراقک فضل انائک ...؛(358)
در پاسخ به سوال از کمترین حد اسراف فرمودند: کم ترین اندازه آن این است که لباس بیرونت را لباس خانه دم دستى قرار دهى و ته مانده ظرفت را دور بریزى .
(10)
امام على (علیه السلام):
الاسراف مذموم فى کل شى ء الا فى أفعال البرد؛(359)
اسراف در هر چیزى باپسند است ، مگر در کارهاى خیر.
37 - قناعت
(1)
امام على (علیه السلام):
أنعم الناس عیشا منحه الله سبحانه القناعة و أصلح له زوجه ؛(360)
خوش ترین زندگى را کسى دارد که خداوند سبحان قناعت را ارزانیش ‍ داشته و همسرى پاک وشایسته نصیبش گردانیده است .
(2)
حدیث قدسى :
أوحى الله تعالى داود (علیه السلام) وضعت الغنى فى القناعة وهم یطلبونه فى کثیرة المال فلا یجدونه ؛(361)
خداوند متعال به داود (علیه السلام) وحى کرد: من بى نیازى را در قناعت نهاده ام ، اما مردم آن را در فراوانى مال مى جویند. از این رو نمى یابندش .
(3)
امام على (علیه السلام):
من قنعت نفسه عز معسرا؛(362)
هر کس قانع باشد، در عین تنگدستى با عزت است .
(4)
امام على (علیه السلام):
ثمرة القناعة الاجمال فى المکتسب والعزوف عن الطلب ؛(363)
میوه قناعت ، میانه روى در کسب و کار است و خویشتندارى از دست دراز کردن سوى مردم .
(5)
امام على (علیه السلام):
فى صفة الانبیأ -، ولکن الله سبحانه جعل رسله اولى قوة فى عزائمهم وضعفة فیماترى الاعین من حالاتهم مع قناعة تملا القلوب والعیون غنى وخصاصة تملا الابصار والاسماع اذى ؛(364)
در صفات پیامبران مى فرماید: خداوند سبحان فرستادگان خود را داراى اراده هایى قوى قرار داد ولى از نظر ظاهر ضعیف بودند قناعتى داشتند که چشم و دلشان را سیر مى کرد، هر چند اگر فقر و نادارى آنان معلوم مى گشت ، چشم ها و گوش ها را از ناراحتى لبریز مى نمود.
(6)
امام صادق (علیه السلام):
انظر الى من هو دونک فى المقدرة و لا تنظر الى من هو فوقک فى المقدرة فان ذلک أقنع لک بما قسم لک ؛(365)
به ناتوان تر از خودت ، بنگر و توانگر از خویش ، منگر، زیرا که تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع تر مى سازد.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
واقنع بما اوتیته یخف علیک الحساب ؛(366)
به آنچه داده شده اى قانع باشد، تا حسابت سبک شود.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
من رضى الله بالیسیر من المعاش رضى الله بالیسیر من العمل ؛(367)
هر کس به معاش (و روزى ) اندک خدا خشنود باشد، خداوند به عمل اندک او خشنود شود.
(9)
امام على (علیه السلام):
اقنعوا بالقلیل من دنیاکم لسلامة دینکم فان المؤمن البلغة الیسیرة من الدنیا تقنعه ؛(368)
براى سالم ماندن دینتان ، به اندکى از دنیاى خود قانع باشید، زیرا که مومن را اندکى او را کفایت کند قاتع مى سازد.
(10)
امام صادق (علیه السلام):

اقنع بما قسم الله لک ولاتنظر الى ما عند غیرک و لا تتمن ما لست نائله فانه من قنع شبع ومن لم یقنع لم یشبع وخذ حظک من آخرتک ؛(369)

به آنچه خداوند قسمت تو کرده قانع باش و به آنچه دیگران داردند چشم مدوز و آنچه را که بدان نمى رسى ، آرزو مکن زیرا کسى که قانع باشد، سیر مى شود و کسى که قانع نباشد، سیر نمى شود و به فکر بهره آخرتت باش .
38 - حرص
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ایاکم والشح فانما هلک من کان قبلکم بالشح امرهم بالبخل فبخلوا وأمر هم بالقطیعة وامرهم بالفجور ففجروا؛(370)
از حرص بپرهیزید که پیشینیان شما در نتیجه حرص هلاک شدند، حرص ‍ آنها را به بخل وادار کرد بخیل شدند. به قطع رحم وادار کرد و قطع رابطه کردند با خویشاوندان . به بدى وادارشان کرد و بدکار شدند.
(2)
امام على (علیه السلام):
ان الدنیا مشغلة عن غیرها ولم یصب صاحبها منها شیئا الا فتحت له حرصا علیها ولهجا بها ولن یستغنى صاحبها بما نال فیها عمالم یبلغه منها؛(371)
براستى که دنیا آدمى را به کلى سرگرم مى سازد و نیا پرست به چیزى از آن نرسد، مگر آن که باب حرص و شیفتگى به آن بر رویش گشوده شود و به آنچه از این دنیا دست یافته اکتفا نمى کند تا در پى چیزى که بدست نیاورده نرود.
(3)
امام حسین (علیه السلام):
لیست العفة بما نعة رزقا و لا الحرص بجالب فضلا وان الرزق مقسوم والاجل محتوم واستعمال الحرص طالب المأثم ؛(372)
نه خوددارى از حرام و ناپسند، مانع روزى مى شود و نه حرص روزى بیشتر مى آورد، که روزى تقسیم شده و اجل حتمى است و حرص به سوى گناه مى کشد.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
حرم الحریص خصلتین ولزمته خصلتان : حرم القناعة فافتقد الراحة وحرم الرضا فافتقد الیقین ؛(373)
حریص از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتیجه آسایش را از دست داده است ، از راضى بودن محروم است و در نتیجه یقین را از دست داده است .
(5)
امام باقر (علیه السلام):
مثل الحریص على الدنیا مثل دودة القز: کلما ازدادت من القز على نفسها لفا کان أبعد لها من الخروج ، حتى تموت غما؛(374)
مثل حریص به دنیا، مثل کرم ابریشم است که هر چه بیشتر دور خود ببافد خارج شدن از پیله بر او سخت تر مى شود تا آن که از غصه مى میرد.
(6)
امام على (علیه السلام):
الحرص موقع فى کثیر الغیوب ؛(375)
حرص انسان را به عیب هاى زیادى مبتلا مى کند.
(7)
امام على (علیه السلام):
اغنى الاغنیأ من لم یکن للحرص أسیرا؛(376)
بى نیازترین بى نیازان کسى است که اسیر حرص نباشد.
(8)
امام على (علیه السلام):
انتقم من الحرص بالقناعة کما تنتقم من العدو بالقصاص ؛(377)
از حرص ، با قناعت انتقام بگیر، چنان که با قصاص از دشمن انتقام مى گیرى .
(9)
امام على (علیه السلام):
أعظم الناس ذلا الطامع الحریص المریب ؛(378)
ذلیل ترین مردم ، کسى است که طمعکار، حریص و وسوسه گر باشد.
(10)
امام على (علیه السلام):
ان البخل والجبن والحرص غرائز شتى یجمعها سوء الظن بالله ؛(379)
به درستى که بخل و ترس و حرص ، غریزه ها و تمایللات متعدد و پراکنده اى هستند که سوءظن به خداوند آنها را جمع مى کند.
39 - رحم
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله رحیم یحب الرحیم یضع رحمته على کل رحیم ؛(380)
خداوند رحیم است و رحیم را دوست دارد و دست مهر خود را بر سر هر رحیمى مى گذارد.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
والذى نفسى بیده لا یدخل الجنة الا رحیم ، قالوا: ((کلنا رحیم ))، قال : لا حتى ترحم العامة ؛(381)
سوگند به آنکه جانم در دست اوست کسى جز شخص رحیم به بهشت نمى رود. عرض کردند: ((همه ما دلرحم و مهربانیم ))، فرمودند: نه ، مگر آن گاه که به عموم مردم رحم کنید.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من رحم ولو ذبیحة عصفور رحمه الله یوم القیامة ؛(382)
هر کس حتى به لاشه گنجشکى رحم کند، خداوند در روز قیامت به او رحم خواهد کرد.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
المؤمن ... ینصر المظلوم و یرحم المسکین . نفسه منه فى عنأ والناس ‍ منه فى راحة ؛(383)
مومن ... مظلوم را یارى مى کندد و به مسکین و درمانده رحم مى نماید، جانش از او در رنج است و مردم از او در آسایش .
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ارحم الصغیر ووقر الکبیر تکن من رفقائى ؛(384)
به کودکان رحم کن و بزرگسالان را احترام نما تا از دوستان من باشى .
(6)
امام على (علیه السلام):
انما ینبغى لاهل العصمة والمصنوع الیهم فى السلامة أن یرحموا أهل الذنوب والمعصیة ویکون الشکر هو الغالب علیهم ؛(385)
شایسته است که افراد پاکدامن و بهره مند از سلامت ، با گنهکاران و اهل معصیت ، رحیم باشند و سپاسگزارى (حق ) بر جان آنان چیره شود.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من لا یرحم لا یرحم ومن لایغفر له ومن لایتب لا یتوب الله علیه ؛(386)
هر کس رحم نکند به او رحم نشود، هر کس نبخشد بخشیده نشود و هر کس پوزش را نپذیرد، خداوند پوزش و توبه او را نخواهد پذیرفت .
(8)
امام على (علیه السلام):
یا أیها الانسان ما جرأک على ذنبک ...؟! أما ترحم من نفسک ما ترحم من غیرک ؛(387)
اى انسان ، چه چیز تو را در گناه کردن گستاخ کرده است ...؟! چرا همچنان که به دیگران رحم مى کنى به خودت رحم نمى کنى ؟!
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ارحموا عزیزا ذل ، وغنیا افتقر وعالما ضاع فى زمان الجهال ؛(388)
به عزیزى که خوار گشته و ثروتمندى که فقیر شده و دانشمندى که در روزگار نادانان تباه گردیده است ، رحم کنید.
(10)
امام على (علیه السلام):
ارحم من دونک یرحمک من فوقک وقس سهوه بسهوک ومعصیته لک بمعصیتک لربک وفقره الى رحمتک بفقرک الى رحمة ربک ؛(389)
به زیر دست خود رحم کن تا بالا دستت به تو رحم کند و خطاى او را با خطاى خودت و نافرمانى اش از تو را با نافرمانى خود از پروردگارت و احتیاج او به ترحم تو را به احتیاجت و رحمت و بخشایش خدایت بسنج .
40 - غبطه
(1)
امام صادق (علیه السلام):
ان المؤمن یغبط ولایحسد والمنافق یحسد ولایغبط؛(390)
مومن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
(غبطه آن است که آرزو کنى آنچه دیگرى دارد، داشته باشى بدون اینکه آرزوى نابودى نعمت دیگرى را داشته باشى و حسد آن است که بخواهى نعمتى را که دیگرى دارد، نداشته باشد).
(2)
امام صادق (علیه السلام):
من کان آخر یومیه خیرهما فهو مغبوط؛(391)
کسى که امروزش بهتر از دیروزش باشد، شایسته است که مورد غبطه قرار گیرد.
(3)
امام على (علیه السلام):
أغبط الناس المسارع الى الخیرات ؛(392)
شایسته ترین مردم که مورد غبطه قرار گیرد کسى است که براى انجام کار خیر سبقت مى گیرد.
(4)
امام على (علیه السلام):
ما المغبوط الا من کانت همته نفسه لا یغبها عن محاسبتها و مطالبتها ومجاهدتها؛(393)
شایسته نیست کسى مورد غبطه قرار گیرد، مگر کسى که همتش خودش ‍ باشد در این که از خودش حساب کشى کند و خودش را مؤ اخذه نماید و در اصلاح خود بکوشد.
(5)
امام على (علیه السلام):
ان المغبون من غبن عمره وان المغبوط من أنفذ عمره فى طاعة ربه ؛(394)
بدرستى که زیانکار کسى است که عمرش را بیهوده تلف کند، و کسى که عمر خود را در اطاعت خدا بگذارند شایسته است مورد غبطه قرار گیرد.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
رأى موسى (علیه السلام) رجلا عند العرش فغبطه بمکانه فسأل عنه فقال : کان لایحسد الناس على ما آتاهم الله من فضله ؛(395)
حضرت موسى (علیه السلام) مردى را نزد عرش دید و به جایگاه او غبطه خورد و در مورد او سوال کرد. به او گفته شد که او به آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است حسد نمى برد.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
انه قال لبعض شیعته - علیکم بالورع والاجتهاد، وصدق الحدیث وأدأ الامانة والتمسک بما أنتم علیه ، فانما یغتبط أحدکم اذا انتهت نفسه الى هاهنا، وأومى بیده الى حلقه ؛(396)
امام صادق (علیه السلام) به بعضى از شیعیان خود فرمودند: بر شما لازم است پرهیزکارى و تلاش و راستگویى و امانت دارى و چنگ زدن به مذهب خود، زیرا هر یک از شما به هنگام جان دادن ، غبطه او را خواهد خورد.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
فى فضل زیارة الحسین بن على (علیه السلام) ولقد حدثنى أبى أنه لم یخل مکانه منذ قتل من مصل یصلى علیه من الملائکة أو من الجن أومن الانس أو من الوحش وما من شى ء الا وهو یغبط زائره ویتمسح به ویرجو فى النظر الیه الخیر لنظره الى قبره ؛(397)
پدرم در فضیلت زیارت حسین بن على (علیه السلام) فرمودند : جایگاه آن حضرت از آن زمان که کشته شده ، از فرشته یا جن یا حیوان وحشى که بر آن حضرت درود مى فرستد خالى نیست و هر چیزى غبطه زائر آن حضرت را مى خورد و خود را به او مى مالد و در نگاه کردن به زائر امام حسین (علیه السلام) امید خیر دارد زیرا او به قبر امام حسین (علیه السلام) نگاه کرده است .
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یروى عن ربه تبارک وتعالى - حقت محبتى على المتزاورین فى وحقت محبتى على المتباذلین فى وهم على منابر من نور یغبطهم النبیون والصدیقون بمکانهم ؛(398)
خداوند متعال مى فرماید: برخود واجب کرده ام دوست داشتن کسانى که به خاطر من به دیار یکدیگر مى روند و کسانى که در راه من به یکدیگر بخشش مى نمایند، چنین کسانى (روز قیامت ) بر منابرى از نورند به گونه اى که پیامبران و صدیقین به جایگاه آنان غبطه مى خورند.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ألا احدثکم عن أقوام لیسوا بأنبیأ و لا شهدأ یغبطهم یوم القیامة الانبیأ والشهدأ بمنازلهم من الله على منابر من نور. قیل : من هم یا رسول الله ؟ قال : هم الذین یحببون عباد الله الى الله و یحببون الله الى عباد، قلنا: هذا حببوا الله الى عباده ، فکیف یحببون عباد الله الى الله ؟ قال : یأمرونهم بما یحب الله وینهونهم عما یکره الله ، فاذا أطاعوهم أحبهم الله ؛(399)
آیا آگاه کنم شما را از گروهى که نه از انبیا هستند و نه از شهدا، ولى انبیا و شهدا در روز قیامت به مقام و منزلت آنان غبطه مى خورند، و آنها بر منبرهایى از نور نشسته اند؟ سوال شد اى رسول خدا! آنان کیانند؟ فرمودند: آنان کسانى هستند که بندگان خدا را نزد خدا و خدا را نزد بندگانش محبوب مى گرداند عرض کردیم : ایجاد محبت خدا در دلها معلوم است ، ولى چگونه بندگان را نزد خدا محبوب مى گردانند؟ فرمودند: آنان را فرمان مى دهند به آنچه خدا دوست مى دارد و باز مى دارند از آنچه خدا دوست نمى دارد، پس اگر آنان را اطاعت کنند، خداوند دوستشان مى دارد.
41 - حسد
(1)
امام صادق (علیه السلام):
قال لقمان لابنه : وللحاسد ثلاث علامات : یغتاب اذا غاب و یتملق اذا شهد و یشمت بالمصیبة ؛(400)
لقمان به فرزندش گفت : حسود را سه نشانه است : پشت سر غیبت مى کند، رو به رو تملق مى گوید و از گرفتارى دیگران شاد مى شود.
(2)
امام على (علیه السلام):
الحسد عیب فاضح و شح فادح لایشفى صاحبه الا بلوغ آماله فیمن یحسده ؛(401)
حسادت عیبى رسوا و بخلى سهمگین است و حسود تا به آرزوى خود درباره محسودش نرسد آرام نمى گیرد.
(3)امام على (علیه السلام):
الحسود سریع الوثبة ، بطى ء العطفة ؛(402)
حسود زود خشمگین مى شود و دیر کینه از دلش مى رود.
(4)
امام على (علیه السلام):
الحسد لا یجلب الا مضرة وغیظا یوهن قلبک و یمررض ‍ جسمک ؛(403)
حسادت نتیجه اى جز زیان و ناراحتى که دلت را سست و تنت را بیمار مى گرداند به بار نمى آورد.
(5)
امام صادق (علیه السلام):
یقول ابلیس لجنوده : ألقوا بینهم الحسد والبغى ، فانهما یعد لان عند الله الشرک ؛(404)
شیطان به سپاهیانش مى گوید: میان مردم حسد و تجاوزگرى بیاندازید چون این دو، نزد خدا برابر با شرک است .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
النصیحة من الحاسد محال ؛(405)
نصیحت و خیرخواهى از حسود محال است .
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
استعینوا على قضأ حوائجکم بالکتمان ، فان کل ذى نعمة محسود؛(406)
در برآوردن نیازهاى خود از پنهان کارى کمک بگیرید، زیرا هر صاحب نعمتى مورد حسد واقع مى شود.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ایاکم والحسد، فانه یأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب ؛(407)
از حسادت بپرهیزید، زیرا حسد نیکى ها را مى خورد چنان که آتش هیزم را مى خورد.
(9)
امام على (علیه السلام):
لله در الحسد ما اعدله ! بدا بصاحبه فقتله ؛(408)
آفرین بر حسادت ! چه عدالت پیشه است ! پیش از همه صاحب خود را مى کشد.
(10)
امام صادق (علیه السلام):
ستة لا تکون فى المؤمن : العسر والنکه والحسد واللجاجة والکذب والبغى ؛(409)
شش (صفت ) در مومن نیست : سخت گیرى ، بى خبرى ، حسادت ، لجاجت ، دروغگویى و تجاوز.
42 - امانتدارى
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا تزال امتى بخیر ما تحابوا و تهادوا وأدوا الامانة ؛(410)
امت من تا هنگامى که یگدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر هدیه دهند و امنانتدارى کنند، در خیر و خوبى خواهند بود.
(2)
امام صادق (علیه السلام):
انظر ما بلغ به على (علیه السلام) عند رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) فالزمه فان علیا (علیه السلام) انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله بصدق الحدیث وأدأ الامانة ؛(411)
بنگر على (علیه السلام) با چه چیز آن مقام را نزد پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) پیدا کرد همان را پیروى کن . همانا على (علیه السلام ) آن مقام را نزد پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) با راستگویى و امانتدارى بدست آورد.
(3)
امام صادق (علیه السلام):
اتقوا الله ، وعلیکم بأدأ الامانة الى من ائتمنکم فلو أن قاتل أمیرالمؤمنین (علیه السلام) ائتمننى على أمانة لادیتها الیه ؛(412)
تقواى الهى پیشه کنید و امانت را به کسى که شما را امین دانسته است ، باز گردانید، زیرا حتى اگر قاتل امیر المؤمنین (علیه السلام) امانتى را به من بسپرد هر آینه آن را به او بر مى گردانم .
(4)
امام على (علیه السلام):
الامانة تجر الرزق ، والخیانة تجر الفقر؛(413)
امانتدارى روزى مى آورد و خیانت در امانت فقر.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا تنظروا الى کثرة صلاتهم وصومهم وکثرة الحج والمعروف وطنطنتهم باللیل ، ولکن انظروا الى صدق الحدیث وأدأ الامانة ؛(414)
به زیادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نکنید، بلکه به راستگویى و امانتدارى آنها توجه کنید.
(6)
امام على (علیه السلام):
لا تخن من ائتمنک وان خانک ولاتذع سره وان أذاع سرک ؛(415)
به کسى که تو را امین قرار داده است خیانت مکن هر چند او به تو خیانت کرده باشد و راز او را فاش مساز اگر چه او زار تو را فاش ساخته باشد.
(7)
امام على (علیه السلام):
لا تأمنن ملولا؛(416)
شخص به ستوه آمده و رنجیده را امین مشمار.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من خان أمانة فى الدنیا ولم یردها الى أهلها ثم أدرکه الموت مات على غیر ملتى ویلقى الله و هو علیه غضبان ؛(417)
کسى که در دنیا به امانتى خیانت کند و آن را به صاحبش بر نگرداند و آن گاه بمیرد و دین من نمرده است و با خدا دیدار مى کند در حالى که بر او خشمگین است .
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من ائتمن غیر أمین فلیس له على الله ضمان لانه قدنهاه أن یاتمنه ؛(418)
هر کس به فردى غیر امین امانت بسپارد، خداوند ضامن او نیست ، زیرا او را از امانت سپارى به غیر امین باز داشته است .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لیس منا من یحقر الامانة حتى یستهلکها اذا استوددعها؛(419)
از ما نیست کسى که امانت را کوچک بشمارد و از آن مواظبت نکند و در معرض تلف شدن قرار بدهد.
43 - اصلاح بین مردم
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اتقوا الله و أصلحوا ذات بینکم فان الله یصلح بین المؤمنین یوم القیامة ؛(420)
تقواى الهى داشته باشید و اصلاح کنید میان خودتان را زیرا خداوند در روز قیامت میان مومن را اصلاح مى کند.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ألا اخبرکم بأفضل من درجه الصیام والصلاة والصدیقه ؟ صلاح ذات البین ، فان فساد ذات البین هى الحالقة ؛(421)
آیا شما را به چیزى با فضیلت تر از نماز روزه و صدقه (زکات ) آگاه نکنم ؟ آن چیز اصلاح میان مردم است ، زیرا تیره شدن رابطه میان مردم ریشه کن کننده دین است .
(3)
امام کاظم (علیه السلام):
طوبى للمصلحین بین الناس ، اولئک هم المقربون یوم القیامة ؛(422)
خوشا به سعادت اصلاح کننده بین مردم که آنان همان مقربان روز قیامت اند.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
للمفضل -: اذا رأیت بین اثنین من شیعتنا منازعة فافتدها من مالى ؛(423)
به مفضل فرمودند: هر گاه میان دو نفر از شیعان من نزاعى دیدى از مال من غرامت بده (یعنى با پرداخت وجه مورد اختلاف ، میان آنان را اصلاح کن ).
(5)
امام صادق (علیه السلام):
صدقه یحبها الله : اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا، وتقارب بینهم اذا تباعدوا؛(424)
صدقه اى که خداوند آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح میان مردم هر گاه رابطه شان تیره و شده و نزدیک کردن آنها به یکدیگر هر گاه از هم دور شدند.
(6)
امام صادق (علیه السلام):
الکلام ثلاثة : صدق وکذب واصلاح بین الناس قال : قیل له : جعلت فداک ما الاصلااح بین الناس ؟ قال : تسمع من الرجل کلاما یبلغه فتخبث نفسه ، فتلقاه فتقول : سمعت من فلان قال فیک من الخیر کذا و کذا، خلاف ما سمعت منه ؛(425)
سخن سه گونه است : راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح میان مردم چیست ؟ فرمودند: از کسى سخنى درباره دیگرى مى شنوى که اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن دیگرى را مى بینى و برخلاف آنچه شنیده اى ، به او مى گویى : از فلانى شنیدم که در خوبى تو چنین و چنان مى گفت .
(7)
امام صادق (علیه السلام):
... والله ما اوتى لقمان الحکمة بحسب ، ولامال ولاأهل و لا بسط فى جسم ولاجمال ولکنه کان رجلا قویا الى أن قال : ولم یمر برجلین یختصمان أو یقتتلان الا أصلح بینهما ولم یمض عنهما حتى تحاجزا؛(426)
... به خدا قسم که : به لقمان تنها حکمت و دانش عطا نشده بود، و نیز دارائى و خانواده و قدرت جسمى و زیبایى چشمگیر نداشت ولى او مردى با اراده بود تا آنجا که امام فرمودند: و او به دو نفر که با هم نزاع مى کردند و یا مى جنگیدند نمى گذشت مگر اینکه : میانشان صلح برقرار مى کرد و از پیش آنان نمى رفت تا آنکه آنها دست از نزاع و جنگ کشیده و متفرق مى شدند.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أیما مسلمین تهاجرا فمکثا ثلاثا لا یصطلحان الا کانا خارجین من الاسلام ، ولم یکن بینهما ولایة فأیهما سبق الى کلام أخیه کان السابق الى الجنة یوم الحساب ؛(427)
هر دو مسلمانى که با هم قهر کنند و سه روز به قهر خود ادامه دهند و آشتى نکنند، هر دو از اسلام بیرون روند و میان آنان هیچ پیوند دینى نباشد و هر کدام از آنها پیش از دیگرى با برادرش حرف بزند، در روز حسابرسى زودتر به بهشت مى رود.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الصلح جائز بین المسلمین ، الا صلحا أحل حراما وحرم حلالا؛(428)
صلح میان مسلمانان جایز است ، مگر صلحى که حرامى را حلال یا حلالى را حرام کند.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله أحب الکذب فى الصلاح وأبغض الصدق فى الفساد؛(429)
براستى که خداوند دروغى را که باعث اصلاح باشد دوست مى دارد و راستى را که موجب فساد گردد، دشمن مى دارد.
44 - تشکر از مردم
(1)
امام سجاد (علیه السلام):
أما حق ذى المعروف علیک فأن تشکره و تذکر معروفه ، و تکسبه المقالة الحسنة و تخلص له الدعأ فیما بینک و بین الله عزوجل ، فاذا فعلت ذلک کنت قد شکرته سرا و علانیة ، ثم ان قدرت على مکافاته یوما کافیته ؛(430)
حق کسى که به تو نیکى کرده ، این است که از او تشکر کنى و نیکیش را به زبان آورى و از وى به خوبى یاد کنى و میان خود و خداى عزوجل برایش ‍ خالصانه دعا کنى ، هر گاه چنین کردى بى گمان پنهانى و آشکارا از او تشکر کرده اى . سپس اگر روزى توانستى نیکى او را جبران کنى ، جبران کن .
(2)
امام رضا (علیه السلام):
من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عزوجل ؛(431)
هر کس در مقابل خوبى مردم تشکر نکند، از خداى عزوجل تشکر نکرده است .
(3)
امام على (علیه السلام):
ان مکرمة صنعتها الى أحد من الناس ، انما أکرمت بها نفسک و زینت بها عرضک ، فلا تطلب من غیرک شکر ما صنعت الى نفسک ؛(432)
اگر به کسى خوبى کردى در واقع با این کار خود را گرامى داشته اى و به خودت آبرو داده اى ، پس به سبب خوبى اى که به خودت کرده اى از دیگران خواهان تشکر مباش .
(4)
امام على (علیه السلام):
شکرک للراضى عنک یزیده رضا ووفأ، شکرک للساخط علیک یوجب لک منه صلاحا وتعطفا؛(433)
سپاسگزارى تو از کسى که از تو راضى است ، موجب رضایت و وفادارى بیشتر او مى شود و سپاسگزاریت از کسى که از تو ناخشنود است ، سبب رفع ناراحتى و مهربانى او نسبت به تو مى شود.
(5)
امام على (علیه السلام):
من صنع بمثل ما صنع الیه فانما کافاه و من اضعفه کان شکورا؛(434)
هر کس در برابر خوبى اى که به او شده همانند آن را انجام دهد آن را تلافى کرده است و اگر بیشتر از آن خوبى کند سپاسگزارى نموده است .
(6)
امام رضا (علیه السلام):
ان الله عزوجل أمر... بالشکر له وللوالدین فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله ؛(435)
خداى عزوجل دستور داد... به سپاسگزارى از خود و از پدر ومادر، پس ‍ کسى که از پدر و مادر خود سپاسگزارى نکند از خداوند سپاسگزارى نکرده است .
(7)
امام صادق (علیه السلام):
لعن الله قاطعى سبل المعروف قیل وما قاطعوا سبل المعروف ؟ قال : الرجل یصنع الیه المعروف فیکفره ، فیمتنع صاحبه من أن یصنع ذلک الى غیره ؛(436)

خدا لعنت کند راهزنان نیکى را. سئوال شد راهزنان نیکى چه کسانى هستند؟ فرمودند: کسى که به او نیکى شود، و او ناسپاسى کند، در نتیجه نیکوکاران را از نیکى به دیگران باز دارد.

(8)
امام على (علیه السلام):
لا یزهدنک فى المعروف من لا یشکر لک ، فقد یشکرک علیه من لا یستمتع بشى ء منه ، وقد تدرک من شکر الشاکر أکثر مما أضاع الکافر، والله یحب المحسنین ؛(437)
تشکر نکردن دیگران از تو نباید تو را به خوبى کردن بى رغبت سازد، زیرا کسى که از آن نیکى کم ترین بهره اى نمى برد (یعنى خداوند) از تو قدردانى مى کند و از سپاسگزارى این سپاسگزار به بیش از آن چیز مى رسى که فرد ناسپاس فرو گذاشته است و خداوند نیکو کاران را دوست دارد.
(9)
امام صادق (علیه السلام):
ان المؤمن مکفر وذلک أن معروفه یصعد الى الله تعالى فلا ینتشر فى الناس ، والکافر مشهور وذلک أن معروفه للناس ینتشر فى الناس و لا یصعد الى السمأ؛(438)
مومن ناسپاسى مى شود، زیرا خوبى او به درگاه خداى متعال و در میان مردم شایع نمى شود، اما خوبى هاى کافر شایع مى شود چون براى مردم است و به درگاه الهى بالا نمى رود.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
أفضل الناس عند الله منزلة وأقربهم من الله وسیلة المحسن یکفر احسانه ؛(439)
بهترین مردم در نزد خداوند و نزدیک ترین آنان به او، نیکوکارى است که از نیکى او قدردانى نمى شود.
45 - نصیحت
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان أعظم الناس منزلة عندالله یوم القیامة أمشاهم فى أرضیه بالنصیحة لخلقه ؛(440)
بلند مرتبه ترین مردم در روز قیامت نزد خداوند کسى است که در روى زمین بیشتر در خیرخواهى و ارشاد مردم قدم بردارد.
(2)
لقمان حکیم رحمة الله :
یا بنى ... علیک بالموعظة فاعمل بها فانها عند العاقل أحلى من العسل الشهد؛(441)
فرزندم نصیحت را بپذیر و به آن عمل کن که نصیحت نزد عاقل از عسل ناب شیرین تر است .
(3)
امام على (علیه السلام):
من قبل النصیحة سلم من الفضیحة ؛(442)
هر کس نصیحت را بپذیرد، از رسوایى به سلامت مى ماند.
(4)
امام جواد (علیه السلام):
المؤمن یحتاج الى ثلاث خصال : توفیق من الله وواعظ من نفسه و قبول ممن ینصحه ؛(443)
مومن نیازمند سه چیز است : توفیقى از پروردگار، پند دهنده اى از درون خویش و پذیرش از نصیحت کنندگان .
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اذا أراد الله بعبد خیرا جعل له واعظا من نفسه یامره وینهاه ؛(444)
هر گاه خداوند خیر بنده اى را بخواهد، واعظى از درون او برایش قرار مى دهد که او را به کار نیک وادار و از کار بد باز دارد.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا على اذا لم یکن العالم تقیا تائبا زلت موعظته عن قلوب الناس کما تزل القطرة عن بیضة النعامة والصفا؛(445)
یا على هر گاه عالم با تقوا و توبه کار نباشد، موعظه اش از دل مردم مى لغزد همچنانکه قطره آب از روى تخم شتر مرغ و سنگ صاف مى لغزد.
(7)
امام على (علیه السلام):
المسلم مرآة أخیه فاذا رأیتم من أخیکم هفوة فلاتکونوا علیه البا وأرشدوه وانصحوا له و تزفقوا به ...؛(446)
مسلمان آینه برادر خویش است . هر گاه خطایى از برادر خود دیدید همگى او را مورد حمله قرار ندهید بلکه او را راهنمایى و نصیحت نمایید و با او مدارا کنید...
(8)
امام حسن عسکرى (علیه السلام):
من وعظ أخاه سرا فقد زانه ومن وعظه علانیة فقد شانه ؛(447)
هر کس برادر (دینى ) خود را پنهانى نصیحت کند، او را آراسته و اگر آشکارا نصیحتش نماید ارزش او را کاسته است .
(9)
امام سجاد (علیه السلام):
وأما حق المستنصح فان حقه أن تودى الیه النصیحة على الحق الذى ترى له أنه یحمل ویخرج المخرج الذى یلین على مسامعه وتکلمه من الکلام بما یطیقه عقله فان لکل عقل طبقة من الکلام یعرفه ویجتنبه ولیکن مذهبک الرحمة ؛(448)
حق نصیحت خواه این است که به راه صحیحى که مى دانى مى پذیرد، راهنمائیش کنى و سخن در حد درک و فهم و عقلش بگویى که هر عقلى ظرفیت مخصوص خود را دارد و روش تو باید همراه با مهربانى و رحمت باشد.
(10)
امام سجاد (علیه السلام):
وأما حق الناصح فأن تلین له جناحک ثم تشرئب له قلبک و تفتح له سمئک حتى تفهم عنه نصیحته ثم تنظر فیها فان کان رفق فیها للصواب حمدت الله على ذلک وقبلت منه وعرفت له نصیحته ...؛(449)
حق نصیحت کننده این است که نسبت به او فروتنى کنى ، دل را براى فهم نصیحتش آماده نمایى و به سخنانش گوش دهى و اگر گفتارش درست بود خدا را شکر گویى و بپذیرى و حق شناسى کنى ...
46 - تواضع
(1)
امام على (علیه السلام):
أشرف الخلائق التواضع والحلم ولین الجانب ؛(450)
شریف ترین اخلاق ، تواضع ، بردبارى و نرم خویى است .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله تعالى أوحى الى أن تواضعوا حتى لایفخر أحد على أحد ولایبغى أحد على أحد؛(451)
خداى متعال به من وحى فرمود که متواضع باشید، تا هیچ کس بر دیگرى فخر نفروشد و احدى به دیگرى زورگویى و تجاوز نکند.
(3)
امام صادق (علیه السلام):
ان فى السمأ ملکین موکلین بالعباد، فمن تواضع لله رفعاه و من تکبر وضعاه ؛(452)
در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده اند پس هر کس براى خدا تواضع کند، او را بالا برند و هر کس تکبر ورزد او را پست گردانند.
(4)
امام على (علیه السلام):
اذا تفقه الرفیع تواشع ؛(453)
انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانایى رسد، متواضع مى شود.
(5)
امام على (علیه السلام):
فى صفة المتقین -: ملبسهم الاقتصاد ومشیهم التواشع ؛(454)
در وصف پرهیزکاران -: لباسشان میانه رویست و راه رفتن و رفتارشان متواظعانه است .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
ان من التواضع أن یرضى الرجل بالمجلس دون المجلس وأن یسلم على من یلقى وأن یترک المرأ وان کان محقا ولایحب أن یحمد على التقوى ؛(455)
از تواضع است که انسان به پایین مجلس رضایت دهد، به هر کس بر مى خورد سلام کند، مجادله را رها کند اگر چه حق با او باشد و دوست نداشته باشد که او را به پرهیزکارى بستایند.
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ثلاثة لایزید الله بهن الا خیرا: التواضع لا یزید الله به الا ارتفاعا وذل النفس لایزید الله به الا عزا والتعفف لا یزید الله به الاغنى ؛(456)
سه چیز است که خداوند به سبب آنها جز بر خیر و خوبى نمى افزاید: تواضع که خداوند به سبب آن جز بلند مرتبگى نمى افزاید، شکسته نفسى که خداوند به سبب آن جز عزت نمى افزاید و مناعت طبع که خداوند به سبب آن جز بى نیازى نمى افزاید.
(8)
امام کاظم (علیه السلام):
ان الزرع ینبت فى السهل ولاینبت فى الصفا فکذلک الحکمة تعمر فى قلب المتواضع و لا تعمر فى قلب المتکبر الجبار، لان الله جعل التواضع آلة العقل و جعل التکبر من آلة الجهل ؛(457)
زراعت در زمین همواره مى روید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت ، در دل هاى متواضع جاى مى گیرد نه در دل هاى متکبر. خداوند متعال ، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است .
(9)
امام رضا (علیه السلام):
التواضع درجات : منها أن یعرف المرء قدر نفسه فینزلها منزلتها بقلب سلیم ، لایحب أن یاتى الى أحد الا مثل مایوتى الیه ، ان رأى سئیئة درأها بالحسنة ، کاظم الغیظ عاف عن الناس ، والله یحب المحسنین ؛(458)
تواضع درجاتى دارد: یکى از آنها این است که انسان اندازه خود را بشناسد و با طیب خاطر خود را در آن جایگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار کند که انتظار دارد با او رفتار کنند، اگر بدى دید آن را با خوبى جواب دهد، خشم خود را فرو خورد و از مردم در گذرد، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
(10)
امام على (علیه السلام):
من أتى غنیا فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه ؛(459)
هر کس در مقابل ثروتمند در مقابل ثروتش تواضع کند دو سوم دینش از بین برود.
47 - تکبر
(1)
امام صادق (علیه السلام):
الکبر أن تغمص الناس و تسفه الحق ؛(460)
تکبر، این است که مردم را تحقیر کنى و حق را خوار شمارى .
(2)
امام على (علیه السلام):
الحرص والکبر والحسد دواع الى التقحم فى الذنوب ؛(461)
حرص و کبر و حسادت ، انگیزه هاى فرورفتن در گناهانند.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الا اخبرکم بأهل النار؟ کل عتل جواظ مستکبر؛(462)
آیا شما را از اهل دوزخ آگاه نکنم ؟ هر درشتخوى خشن متکبر.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
ما من أحد یتیه الا من ذلة یجدها فى نفسه ؛(463)
هیچ کس نیست که تکبر ورزد، مگر بر اثر خوارى و حقارتى است که در خود مى بیند.
(5)
امام على (علیه السلام):
عجبت للمتکبر الذى کان بالامس نطفة ویکون غدا جیفة ؛(464)
در شگفتم از شخص متکبر، که دیروز نطفه اى بود و فردا لاشه اى است .
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
انه لیعجبنى أن یحمل الرجل الشى ء فى یده یکون مهنئا لاهله یدفع به الکبر عن نفسه ؛(465)
براستى که خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار چیزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد و بدین وسیله تکبر را از خود دور کند.
(7)
امام على (علیه السلام):
فى صفة المتقین -: بعده عمن تباعدعنه زهد ونزاهة ودنوه ممن دنا منه لین ورحمة لیس تباعده بکبر و عظمة و لا دنوه بمکر وخدیعة ؛(466)
در وصف پرهیزگاران ، مى فرماید: اگر از کسى دورى مى کند، به خاطر دنیا گریزى و پاکدامنى است و اگر به کسى نزدیک مى شود، از سر خوشخویى و مهربانى است ، نه دورى کردنش از روى تکبر و نخوت است و نه نزدیک شدنش از روى مکر و فریب .
(8)
امام صادق (علیه السلام):
من ذهب یرى أن له على الاخر فضلا فهو من المستکبرین ، (قال حفص ‍ بن غیاث ): فقلت له انما یرى أن له علیه فضلا بالعافیة اذا رآه مرتکبا للمعاسى ، فقال : هیهات هیهات ! فلعله أن یکون قد غفر له ما أتى و أنت موقوف محاسب أما تلوت قصة سحرة موسى (علیه السلام)؛(467)
هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، او از متکبران است . حفص بن غیاث مى گوید: عرض کردم : اگر گنهکارى را ببیند و به سبب بى گناهى و پاکدامنى خود، خویشتن را از او بهتر بداند چه ؟ فرمودند: هرگز هرگز! چه بسا که او آمرزیده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسى (علیه السلام) را نخوانده اى ؟
(9)
امام على (علیه السلام):
وعن ذلک ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات والزکوات ومجاهدة الصیام فى الایام المفروضات تسکینا الاطرافهم وتخشیعا لابصارهم وتذلیلا لنفوسهم وتخفیضا لقلوبهم واذهابا للخیلأ عنهم ... انظروا الى ما فى هذه الافعال من قمع نواجم الفخر وقدع طوالع الکبر؛(468)
از این جاست که خداوند بندگان مومن خود را به وسیله نمازها و زکاتها و جدیت در روزه دارى در روزهاى واجب ، نگهبانى مى کند، زیرا که این امور باعث آرام شدن اعضأ و جوارح و خشوع دیدگان و فروتنى جانها و خضوع دلها و بیرون راندن کبر و نخوت از وجود آنان مى شود... بنگرید، که این اعمال چگونه نمودهاى فخر فروشى را در هم مى شکند و آثار و نشانه هاى تکبر را مى زداید!
(10)
امام حسن مجتبى (علیه السلام):
لما قیل له ان فیک کبرا-: کلا، الکبر لله وحده ولکن فى عزة ، قال الله تعالى : (ولله العزة ولرسوله وللمؤمنین )؛(469)
در پاسخ کسى که به ایشان گفت : در وجود شما تکبر است ، فرمودند: هرگز، تکبر تنها از آن خداست . اما در وجود من ، عزت است . خداى متعال فرموده است : ((و عزت از آن خدا و پیامبر او و مومن است )).
48 - صبر
(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الصبر ثلاثة : صبر عند المصیبة ، وصبر على الطاعة وصبر عن المعصیة ؛(470)
صبر سه نوع است : صبر در هنگام معصیت ، صبر بر طاعت و صبر بر ترک گناه .
(2)
امام على (علیه السلام):
الصبر ان یحتمل الرجل ما ینوبه ویکظم ما یغضبه ؛(471)
صبر آن است که انسان گرفتارى و مصیبتى که به او مى رسد تحمل کند و خشم خود را فرو خورد.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
علامة الصابر فى ثلاث : اولها ان لا یکسل ، والثانیة أن لا یضجر، والثالثة أن لا یشکو من ربه تعالى ؛ لانه اذا کسل فقد ضیع الحق ، واذا ضجر لم یود الشکر، واذا شکا من ربه عزوجل فقد عصاه ؛(472)
صبور سه نشانه دارد: اول آن که سستى نمى کند، دوم آنکه افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن که از پروردگار خود شکوه نمى کند؛ زیرا اگر سستى کند، حق را ضایع کرده ، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شکر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شکوه کند او را معصیت کرده است .
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الصبر أربع شعب : الشوق ، والشفقة ، والزهادة ، والترقب ، فمن اشتاق الى الجنة سلا عن الشهوات ، و من أشفق عن النار رجع عن المحرمات ، و من زهد فى الدنیا تهاون بالمصیبات ، و من ارتقب الموت سارع فى الخیرات ؛(473)
صبر چهار شعبه دارد: شوق ، ترس ، زهد و انتظار، هر کس شوق بهشت داشته باشد، از هوا و هوس دست مى کشد و هر کس از آتش بترسد، از حرام ها خود را نگه مى دارد و هر کس به دنیا بى اعتنا باشد، گرفتارى ها را به چیزى نگیرد و هر کس منتظر مرگ باشد، در کارهاى خیر بکوشد.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ثلاث من کن فیه جمع الله له خیر الدنیا والاخرة : الرضا بالقضأ والصبر عند البلأ والدعأ عند الشدة والرخأ؛(474)
کسى که سه خصلت در او باشد خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او فراهم مى کند: خشنودى به مقدرات ، صبر در بلا و دعا در سختى و راحتى .
(6)
امام کاظم (علیه السلام):
اسبر على طاعة الله ، واصبر عن معاصى الله ، فانما الدنیا ساعة ، فما مضى منها فلیس تجدله سرورا و لا حزنا، وما لم یات منها فلیس تعرفه ، فاصبر على تلک اساعة التى أنت فیها فکانک قد اغتبطت ؛(475)
بر طاعت خدا صبر کن و بر ترک معاصى او شکیبا باش ؛ زیرا دنیا لحظه اى بیش نیست . آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نیامده نیز خبر ندارى ، پس لحظه اى را که در آن به سر مى برى ، صبور باش چنان که گویى خوشبخت و خوشحالى .
(7)
امام على (علیه السلام):
فصبرا على دنیا تمر بلاوائها کلیلة بأحلامها تنسلخ ؛(476)
در برابر دنیایى که گرفتارى آن ، مانند خواب هاى پریشان شب مى گذرد شکیبا باش .
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان المعونة تأتى من الله على قدر الموونة وان الصبر یأتى من الله على قدر المصیبة ؛(477)
براستى که کمک از جانب خداوند به اندازه هزینه مى رسد و صبر از جانب خداوند به اندازه گرفتارى مى آید.
(9)
امام على (علیه السلام):
انک ان صبرت جرت علیک المقادیر وأنت مأجور، وان جزعت جرت علیک المقادیر وأنت مأزور؛(478)
اگر صبر کنى مقدرات الهى بر تو جارى خواهد شد و اجر خواهى برد و اگر بیتابى کنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مى شود و گناهکار خواهى بود.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اللهم ارزقنى ... الصبر على ما أبلیتنى ؛(479)
خدایا روزى کن مرا... صبر بر آنچه مرا بدان مى آزمایى .
49 - محبت
(1)
امام جواد (علیه السلام):
ثلاث خصال تجتلب بهن المحبة : الانصاف فى المعاشرة والمواساة فى الشدة والانطواع والرجوع الى قلب سلیم ؛(480)
با سه خصلت ، محبت (دیگران ) به دست مى آید: انصاف در معاشرت ، همدردى (با دیگران ) در سختى ها، و بازگشت به قلبى پاک .
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
خیر المؤمنین من کان مألفة للمؤمنین ولاخیر فیمن لایالف ولایولف ؛(481)
بهترین مومنان کسى است که با مومنان انس بگیرد و کسى که انس نگیرد و انس نپذیرد، خیر در او نیست .
(3)
امام على (علیه السلام):
النصح یثمر المحبة ؛(482)
خیر خواهى محبت آور است .
(4)
امام صادق (علیه السلام):
ان الله عزوجل لیرحم الرجل لشدة حبه لولده ؛(483)
خداوند عزوجل انسان را براى محبت بسیار به فرزندانش مورد رحمت خود قرار مى دهد.
(5)
امام سجاد (علیه السلام):
القول الحسن یثرى المال وینمى الرزق وینسى فى الاجل و یحبب الى الاهل ویدخل الجبة ؛(484)
گفتار نیک ، ثروت را زیاد و روزى را فراوان مى کند، مرگ را به تاخیر مى اندازد، (انسان را) محبوب خانواده مى کند و به بهشت وارد مى نماید.
(6)
امام على (علیه السلام):
من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبة ؛(485)
هر کس به مردم خوش گمان باشد، محبت آنان را به دست مى آورد.
(7)
امام على (علیه السلام):
علیکم بالسخأ و حسن الخلق فانهما یزیدان الرزق و یوجبان المحبة ؛(486)
سخاوتمند و خوش اخلاق باشید زیرا این دو روزى را زیاد مى کنند و محبت آورند.
(8)
امام باقر (علیه السلام):
اعلم أن الالف من الله والفرک من الشیطان ؛(487)
بدان که ، انس و الفت گرفتن (با دیگران ) از خداوند و دشمنى از شیطان است .
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
تهادوا تزدادوا حبا؛(488)
به یکدیگر هدیه بدهید تا محبت را در میان خود بیفزایید.
(10)
امام صادق (علیه السلام):
اللهم انى اسألک الزین والزینة وأعوذ بک من الشین والشنان والمقت ؛(489)
خدایا از تو خوبى ، آراستگى و محبت را خواستارم و از بدى و دشمنى و کینه ، به تو پناه مى برم .
50 - کینه
(1)
امام على (علیه السلام):
الدنیا أصغر وأحقر وأنزر من أن تطاع فیها الاحقاد؛(490)
دنیا کوچکتر و حقیرتر و ناچیزتر از آن است که در آن از کینه ها پیروى شود.
(2)
امام على (علیه السلام):
الغل یحبط الحسنات ؛(491)
کینه ، خوبى ها را نابود مى کند.
(3)
امام على (علیه السلام):
من اطرح الحقد استراح قلبه ولبه ؛(492)
هر کس کینه را از خود دور کند، قلب و عقلش آسوده گردند.
(4)
امام على (علیه السلام):
سبب الفتن الحقد؛(493)
علت فتنه ها و آشوب ها کینه توزى است .
(5)
امام حسین (علیه السلام):
ان شیعتنا من سلمت قلوبهم من کل غش وغل ودغل ؛(494)
بى گمان شیعیان ما دلهایشان از هر خیانت ، کینه ، و فریبکارى پاک است .
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
تهادوا فانها تذهب بالضغائن ؛(495)
به یکدیگر هدیه بدهید زیرا کینه ها را از بین مى برد.
(7)
امام على (علیه السلام):
احصد الشر من صدر غیرک بقلعه من صدرک ؛(496)
براى درو کردن بدى از سینه دیگران ، آن را از سینه خودت ریشه کن کن .
(8)
امام على (علیه السلام):
احتمل أخاک على ما فیه ولاتکثر العتاب ، فانه یورث الضغینة ؛(497)
برادرت را با همان وضعى که دارد تحمل کن و زیاد سرزنش نکن ، زیرا این کار کینه مى آورد.
(9)
امام على (علیه السلام):
عند الشدائد تذهب الاحقاد؛(498)
در هنگام سختى ها و گرفتارى ها کینه ها از بین مى رود.
(10)
امام هادى (علیه السلام):
العتاب مفتاح الثقال والعتاب خیر من الحقد؛(499)
گلایه کردن کلید سرسنگینى و بهتر از کینه است .
51 - عزت
(1)
امام حسن عسکرى (علیه السلام):
ما ترک الحق عزیز الا ذل و لا أخذبه ذلیل الا عز؛(500)
هیچ عزیزى حق را ترک نکرد، مگر این که ذلیل شد و هیچ ذلیلى به حق عمل نکرد مگر این که عزیز شد.
(2)
امام صادق (علیه السلام):
ان الله فوض الى المؤمن اموره کلها ولم یفوض الیه أن یکون ذلیلا أما تسمع الله تعالى یقول : (ولله العزة ولرسوله وللمؤمنین )؟ فالمؤمن یکون عزیرا و لا یکون ذلیلا قال : ان المؤمن أعز من الجبل لان الجبل یستقل منه بالمعاول والمؤمن لا یستقل من دینه بشى ء؛(501)
خداوند اختیار همه کارها را به مومن داده اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد. مگر نشنیده اى که خداى تعالى مى فرماید: ((عزت از آن خدا و رسولش و مومن است ))؟ پس ، مومن عزیز است و ذلیل نیست . (در ادامه ) فرمودند: مومن از کوه محکم تر است ، زیرا از کوه با ضربات تیشه کم مى شود اما با هیچ وسیله اى از دین مومن نمى توان کاست .
(3)
امام على (علیه السلام):
ألا انه من ینصف الناس من نفسه لم یزده الله الا عزا؛(502)
بدانید که هر کس با مردم منصفانه رفتار کند، خداوند جز برعزت او نیفزاید.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
ما من عبد کظم عیظا الا زاده الله عزوجل عزا فى الدنیا والاخرة ؛(503)
هیچ بنده اى خشم خود را فرو نخورد، مگر این که خداوند عزوجل بر عزت او در دنیا و آخرت افزود.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله تعالى یقول کل یوم : أنا ربکم العزیز، فمن أراد عز الدارین فلیطع العزیز؛(504)
خداى تعالى هر روز مى فرماید: من پروردگار عزیز شما هستم ، پس هر کس خواهان عزت دو جهان است باید که از خداى عزیز اطاعت کند.
(6)
امام على (علیه السلام):
ثم أنرل علیه الکتاب ... وعزا لاتهزم أنصاره ...؛(505)
قرآنى که بر پیامبر نازل شد... عزتى است که هوادارانش شکست نمى خورند...
(7)
امام صادق (علیه السلام):
ثلاثه اقسم بالله أنها الحق ما نقص مال من صدقه ولازکاة و لا ظلم أحد بظلامة فقدر أن یکافى بها فکظمها الا أبدله الله مکانها عزا و لا فتح عبد على نفسه باب مسألة الا فتح علیه باب فقر؛(506)
به خدا قسم سه چیز حق است : هیچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زکات کم نشده ، در حق هیچ کس ستمى نشد که بتواند تلافى کند، اما خویشتندارى نمود مگر اینکه خداوند بجاى آن به او عزت بخشید و هیچ بنده اى در خواهشى را به روى خود نگشود مگر این که درى از فقر به رویش باز شد.
(8)
امام سجاد (علیه السلام):
اللهم ... ذللنى بین یدیک وأعزنى عند خلقک وضعنى اذا خلوت بک وارفعنى بین عبادک وأوغننى عمن هو غنى عنى وزدنى الیک فاقة وفقرا؛(507 )
خداوندا... مرا در پیشگاه خودت خوار و نزد خلقت عزیز فرما، مرا در خلوت با خودت پست و در میان بندگانت سربلند گردان و از کسى که از من بى نیاز است ، بى نیاز گران و بر نیازمندى و فقر من به خودت بیفزاى .
(9)
امام على (علیه السلام):
فرض الله ... الجهاد عزا للاسلام ؛(508)
خداوند... جهاد را براى عزت و سربلندى اسلام واجب فرمود.
(10)
امام صادق (علیه السلام):
لایزال العز قلیقا حتى یأتى دارا قد استشعر أهلها الیاس مما فى أیدى الناس فیوطنها؛(509)
عزت پیوسته بى قرارى مى کند تا آن که به خانه اى در آید که اهل آن چشم طمع به دست مردم نداشته باشند و در آن جا مستقر مى شود.

  • محقق نیشابوری

صد موضوع

هزار حدیث

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی